¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
آرامش یعنی
تو بنشینی روبروی من
و من به جشمانت زل بزنم
درحالیکه دستانت را در دست
گرفته ام...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
بیا
یک بار دیگر با هم خداحافظی کنیم
و من اما این بار
هرگز دستانت را
رها نمی کنم...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
گاهی در خودت غرق شو!
تا بدانی ساحلت
چه لذت و آرامشی دارد...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
آنقدر ماهی؛
که تمام شعرهایم را
زیر نور تو
و باعشق تو سروده ام...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
مهربان باش؛
به چشمانت بیشتر می آید...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
مثل کسی که در تاریکی چاهی اسیر شده
محال است چشمانت را ببینم و زل نزم
به روشنای خورشید نگاهت
و ناخودآگاه همجون یوسف اسیر
دستانم به امید نجات از قعر تاریکی
به کمند گیسوانت چنگ نزنند
و تا رسیدن به ماه زیبای صورتت
امیدوار و عاشق تمنا نکنم تو را
وه؛
چه زیباست رسیدن به گونه هایی که
مست میکنند این دل بی تاب را از حضورت
و این تشنه ترین لبهای جهان
محال است که سیراب نکنند دل را از
بوسه ای که طعم زندگی میدهد ...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
میدانی
از تو گفتن را دوست دارم
از توگفتن مثل قصه های مادر بزرگ
زیر کرسی در هوای برفی زمستان دلنشین است و گرم...
از تو گفتن مثل بوی بربری تازه برای صبحانه
آدم را هوایی میکند و به هوس می اندازد...
مثل ریحان در دوغ به دل میچسبد...
از تو گفتن ؛
مثل درد دل کردن با خداست
آدم را سبک میکند....
ازتو گفتن را دوست دارم ...
خیلی دوست دارم...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
مثل
یک لبخنده ساده و زیبا
آمدی و نشستی بر گوشه لبم
آنقدر دلنشین و شیرین
که هر کسی تو را دید
بی اختیار لبخند زد و
در دل با خودش زمزمه کرد
چه لبخند زیبایی...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
و
۱ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
به نگاهت بگو ببارد!!
هوای قدم زدن
زیر بارش نگاهت را دارم...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
و
۱ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
فکرش را گه میکنم میبینم؛
تو متعلق به من نیستی!!
متعلق به دل منی...
آخر دوست داشتنی که از دل آغاز میشود
مگر میشود دل را نادیده گرفت!!
آخر چگونه میتوانم تورا دوستت داشته باشم و
در آغوشت نکشم!!
وقتی دل میخواهد تورا به او نزدیک کنم
آنقدر نزدیک که فقط فاصله مان لباسهایت باشد...
دل میخواهد که نوازشت کنم اصلا به دستها دستور میدهد
لمست کنند ...
دل است دیگر دلش لبهای تورا میخواهد تا تمام وجودت را حس کند
تو متعلق به من نیستی !!!
تو متعلق به دل منی
دل بود که من را به تو عاشق کرد
دل است که برایت تنگ میشود...
به خاطرت از چشمانم اشک جاری میکند
تا نگاهم پاک باشد هنگام دیدن تو...
تو مال من نیستی
تو مال دل منی ....
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
و
۱ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
خیالت ؛
که بیهوا بسراغم میاید
دلم برایت تنگ میشود...
لعنتی !!
لا اقل یکبار هم خودت بیهوا به سراغم بیا
بگذار آغوشم برایت تنگ شود....
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
در زلف تو ناز ها نهفته
ور چشم تو صد عشوه شکفته
تو ناز کن و ناز فروش و عشوه فرما
منکه لذت برم از شانه بر آن ناز کشیدن
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
و
۱ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
روز در چشمان تو زیباست
طلوع خورشید را در آسمان نه
که در چشمان تو باید خیره شد
خوشی با وجود تو ایجاد میشود
مهر بانی با دستان تو به صورتم کشیده میشود
و زندگی در آغوش توست
زندگی را باید بغل کرد
بوئید و بوسید و لمس کرد
آنوقت است که میشود گفت
دارم زندگی میکنم.....
.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
میدانم که یک روزی
تو لبهای فشنگت را
بر لبهای من دوزی
وبا گرمای چشمانت
همه جان مرا سوزی
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
بیا با هم چای بنوشیم
چای قند پهلو!
پهلوی تو ...
قندش بامن...
¸.•*¨ ¸.•*¨¸.•♥¸➷¸.•´.•¸.•*¨
شادی دادخواه
لایک
خسرو
لاااایک به حضورتون🥀🥀🥀