عمیق.. دوست داشتنی.. پرمفهوم ، اگه شعر بود؛
اونجا که ناظم حکمت میگه:
تو
آنجایی
و
"آنجا"
نمی داند
که
چقدر
خوشبخت
است!
عشق شادی ست، عشق آزادی ست
عشق آغـاز آدمی زادی ست
عشق آتـش به سینه داشتن است!
دم همت بر او گماشتن است ...
#هوشنگ_ابتهاج
ومن یادم میرفت
خستهام، خرابم ، ویرانم ...
یک همدم با وفا ندیدم جز درد...
حافظ#
بَرمیداشتی!
میبوسیدی!
میگذاشتی گوشهای اَمن،
چقدر دوست داشتم
خُرده نانهای سَرِ راهَت باشم...
ارغوانم را دیدی سر راه ؟
مثل من پیر شده ست ؟
#هوشنگ_ابتهاج
گلها وقتِ پژمردن
به سمت ساقهشان خم میشوند ؛
میدانی
این واقعیتِ تنهاییست .
دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود....
«تو را
در شب زندگی میکنم
تا کسی نفهمد که چقدر ندارمت...»
میدانم دیگر فرصتی پیش نمیآید
که به تو بگویم
بوی درختِ کاج میدادی
بوی هوای تمیز
و من چقدر نفس کشیدن
در اطرفِ تو را دوست داشتم .
من سالهاست بعد تو مُردم ولی هنوز
عطرت که میوزد کفنم تیر میکشد
دورترین فاصله در دنیا
حتی فاصلهی مرگ و زندگی نیست
فاصلهی من است با تو
وقتی روبرویت ایستادهام
و دوستت دارم؛
بی آنکه تو بدانی...
دلتنگی هم اینجوریه که هر لحظه این شعر سعدی رو براش بخونی :
بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
Shadi
خیلی خوب
سیاوش