سالوادور دالی میگه :
زندگی یک پانتومیم است ؛
حرف دلت را به زبان بیاوری ، باختی !
چقدر با این حرف موافقید ؟
بنظر خودم همیشه نباید از این متد استفاده کرد
گاهی وقتا لازمه حرف دل رو به زبون آورد
و البته اینجاست که زبان بدن ارزشش مشخص و دو چندان میشه
تا ابد نحسی نماند در دیار عاشقان
در شود آخر سر آید این زمستان و خزان
از پس قرن سیاه و سرخ آغشته به خون
باز آید عشق جان افروز و مهر جاودان
سبز مانیم و گره بر ساقه سبزی زنیم
تا گشاید آن گره خورده به دست جائران
از طبیعت باز آموزیم ایمان و دهش
بخشش بیحد و مرز، لطف و صفای بیکران
هرچه از اندوه و غم باشد نشان گیرد زجان
جای آن کارد گیاه و گل، بنفشه، ارغوان
چون که طبع ما بود از شادی و رقص و طرب
دور ریزیم هرچه سوگ و شیون از آیینمان
دست در دستان هم فریاد شادی سردهیم
تا بمیرد هرکه باشد در دلش رشکی نهان
زنده داریم آن رسوم و جشن آیین کهن
تا بماند زنده و جاوید و نیک ایرانمان
مرغ باغ ملکوتم ، نیم از عالم خاک
چند سالیست قصری ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که بر سفره هر دوست
بودمو ، جوج و کبابی میزدند
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چه می کنند با گرانی ، مردم هموطنم
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
تا کجا میرود این نرخ، آخر ننمایی وطنم
مشو غره به انتخابت و امید به ارزانی من
من به خود نامدم این جا ، که با رئیسی بروم
تو مپندار که من شعر بخود می گویم
هورمون زنند و آب بندند ، من دم نزنم
ارزانی اگر روی بمن ننمایی
والله این قالب مردار بهم درشکنم
(به مناسبت سیزده بدر و جوج و نوشابه)
پِی گم شده ای می گردم
آشنا به ابعاد آدمی
که چراغی بیاورد
برای آنان که تنها ایستاده اند در غبار!
کسی که می داند
چه قیمتی و ستُرگ است؛
تپش پنجره های کوچک و خُرد
و آواز می خواند
اگر روزی پریده باشد
پرنده ی شادی از پشت لب این آبادی...🌱
✍نداصمدی
از کتاب آبگون
ارزشهای شما چیست؟ به آنها فکر کردهاید؟
🔸️اکثر ما عادت کردهایم خود را در قالب باورها، ایدهها و ایدئولوژیهایمان تعریف کنیم.
🔸️امکان دارد عقایدمان آنقدر مقدس شوند که حتی فکر اشتباهبودن آن عقاید هم عصبانیمان کند.
🔸️در اینجاست که ضمیر دیکتاتوریمان وارد عمل میشود تا استدلالهای مخالف دیگران در مورد عقایدمان را فرو بنشاند و باهرگونه شواهد مغایر مقابله کند.
🔸️این پافشاری بر عقاید، به سادگی راه یادگیری را میبندد.
🔸️در صورتی که شخصیت شما باید بر اساس ارزشهایتان باشد نه چیزهایی که به آنها باور دارید.
🔹️ارزشهایی همچون: تعالی، سخاوت، آزادی، انصاف و صداقت.
✅️ تنها در صورت پایهگذاری هویتتان بر اساس این اصول است که میتوانید با ذهنی باز به دنبال بهترین راههای پیشبرد آنها باشید.
دوباره فکرکن...
آرامش و ترس، دو روی یک سکه
هانیه: زندگی قطاریست بر روی ریل زمان. این قطار پنجرهای رو به روشنی، رستگاری شادی دارد و سمت دیگر آن، پنجرهی ترس، اضطراب و تاریکی است. چه خوب است بدون توجه به نشخوارهای ذهن رو به پنجرهی شادی بنشینم و بخار آن را پاک کنم و با شوق و اشتیاق قطره قطرهی شادی را مزهمزه کنم چون به زودی به ایستگاه نهایی خواهم رسید.
بنشین کنار و بگذار کارشو انجام بدهد!!!
🔸گاهی اوقات مدیر به خاطر عدم اعتماد به نیروهایش و یا کمالگرایی، مدام در حال چککردن روند پیشرفت کارهاست و در ریز جزئیات ورود میکند.
🔸متاسفانه بارها گفتهایم که این کار قطعا غلط است.
🔹چون نه تنها بهرهوری اعضای تیم را پایین میآورد، بلکه نوآوری را هم در آنها میکُشد.
رهبر عزیز و مدیر گرامی؛
✅ لطفا کار را بر اساس شایستگیها و مهارتهای اعضای تیم به آنها تفویض کنید و در کار آنها دخالت نکنید.
✅ البته خروجی کار را به نحو احسن تشریح کنید و شاخصهای خودتان را هم برای ارزیابی کار به آنها بگویید.
✅ بعد بنشینید کنار و بگذارید کارشان را انجام دهند.
وقتی خورشید میدرخشد لذت ببر
اما وقتی ابرها آمدند برای خورشیدی که دیگر آنجا نیست گریه و زاری نکن بجای این که انرژی خود را صرف
گریه و ناله کنی، حالا از ابرها لذت ببر ...
و زمانی که ابرها رفتند و البته که میروند چون در این زندگی هیچ چیزی همیشگی نیست
آنوقت برای رفتن ابرها هم ناله نکن ...
پس هرچه که هست با آن برقص و آواز بخوان
این راهی هوشمندانه برای زندگی کردن است ...
هرچه که هست، هست ...
هر چه که نیست، نیست ...
هر چه که میتوانی خلق کنی، خلق کن…….
تاریخچه ضرب المثل ،پته اش روی آب افتاد!
این ضرب المثل را برای کسی به کار می برند که رازش فاش و مشتش باز شده است.
در گذشته که لوله کشی آب وجود نداشت و آب مورد نیاز مردم در جوی های سر باز جریان داشت، در هر جا که لازم می آمد تا مقداری از این آب جاری به درون کوچه های مسیر و یا خانه های مسکونی جریان یابد، سد کوچکی از جنس چوب که آن را « پته » می نامیدند در درون جوی قرار می دادند و آب را به درون آب انبارها می راندند.تا به مصارف روزانه برسد. به هنگام کم آبی یا خشکسالی بسیار پیش می آمد گه افرادی خارج از نوبت خود، در نیمه های شب با نهادن پته ای بر سر راه آب، مسیر آن را عوض کرده و آب می بردند. بدیهی است که در آن نیمه های شب کم تر کسی متوجه ی آبدزدی آنان می شد، مگر آن که فشار آب گاهی موجب می گردید تا پته از جای خود کنده شده و روی آب بیفتد و با دیده شدن آن در جاهای دیگر راز ایشان فاش شده وآبرویشان برود. از آن جا که این عمل در فلات کم آب ایران بسیار تکرار می شد.
رفته رفته عبارت پته ی کسی روی آب افتادن نیز برای فاش شدن راز کسی به صورت ضرب المثلی در میان مردم رایج شد.
جهان همه یکپارچه و زیباست
هیچ موجودی و هیچ کسی در این دنیا اضافی نیست
و هر موجودی نقش خود را ایفا می کند
و ساز خود را در این سمفونی مینوازد.
و کسی که به معنای واقعی انسان باشد
و عشق را بفهمد به زیبایی مینوازد...
“مهربانی ممکن است حیاتیترین کلید این معما باشد که چگونه انسانها میتوانند با یکدیگر در صلح زندگی کنند و به درستی از این سیارهای که همه ما در آن شریک هستیم، مراقبت کنند .”
هدیهی زیبای شما زینت بخش چماس ماست و من هرگز این مهربانی شما را فراموش نخواهم کرد.
از پیله بیرون آمدن، گاهی رهایی نیست
در باغ هم پروانهی غمگین گرفتار است
این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی
دیوار با هر طرح و نقشی، باز دیوار است
~ محمدعلی جوشایی
باید بیخیالِ دست و پا زدن شد؛
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند ...
«شاید بعدش آرام آرام برگشتیم
به سطح آب،
به زندگی،
بی خفگی»
تنسی ویلیامز
اتوبوسی به نام هوس
یاد مدرسه بخیر
ترسناک تر از تکمیل پیک نوروزی در اخرین روزهای تعطیلات نوشتن این انشا بود.
اینکه باید برای پر کردن برگه دفتر از سفرهای نرفته و خوشی های نکرده می نوشتیم تا نمره بگیریم.
از همان روزها به دروغ یاد گرفتیم تظاهر به خوشی را
شما تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏼 سلام دوست عزیزم
🌔 در این روز زیبا
🥰 براتـون یک دنيا لبخنـد
⏰ ولحظاتی سرشاراز آرامش
🐦 آرزو می کنم....
♣ مــحیا ♣
سلام روزتون زیبا
ممنونم بابت پیام های ارزشمندتون که برام فرستاده بودین
امیدوارم بهترینها نصیب شما بزرگوار بشه الهی آمین