گونه هایت دو راه ِ بی برگشت
چشم هایت دو برکه ی دورند
وسط چشم هایت انگاری
مردمک ها دو حبّه انگورند
طرح موهای قهوه ای رنگت
کشف یک فرشباف تبریزی ست
نقش برجسته های گیسویت
چند سوغاتی از نشابورند
دائم الخمرهای بیچاره
به شکرخنده هات معتادند
بت پرستان ِ بخت برگشته
به پرستیدن تو مجبورند
به هوا پرت کن قبایت را
باز کن بال ِ دکمه هایت را
سیب های سفید ِ لبنانی
در سبدهای میوه محصورند
زیر باران که راه می افتی
شاعران شعر ِ تر می انگیزند
عده ای بی تو سخت منزوی و
عده ای قیصر امین پورند
سرمازده ام ، هوائي آغوشت
پروانه ي روشنائي آغوشت
راهم بده ! تابعيتم را بپذير
در كشور استوائي ِ آغوشت
بدون تو عقربه ها را هل می دهم
و فی البداهه با تو
هم اغوش می شوم
میدانی
عاشقم که باشی
منیژه می شوی
و موهایت بالابری برای من
عاشقت که باشم
بیژن میشوم در قعر عشقت
ولی حاضر نیستم
جایم را عوض کنم
بوسه های ما
هیچ وقت کلیشه ایی نمی شوند
می خواهم یادت را طلاق دهم
ولی چکار کنم
که از عهده مهریه سنگین خاطراتت بر نمی آیم
نیچه به لو آندره سالومه نوشت:
تو چه معشوقه ای هستی که شبها کنار من نیستی؟
سالومه در پاسخ گفت:
تو چه فیلسوفی هستی
که عشق رو معادل تختخواب میدونی؟
این شعر ها را باید گذاشت در ِ کوزه ..
و آب شان را خورد !!
وقتی هنــــــــــوز عرضه ندارند !
تو را عاشق کنند ..
لبانت تمشک است قند است بانو
بگو قیمت بوسه چند است بانو؟
کمی نرخ را کمتر اعلام کن،چون
دل عاشقم مستمند است بانو
کنار درِ خانه تان گریه های
من و شعرهایم بلند است بانو
تویی حضرت عشق و دل چون کبوتر
به شوق حرم پایبند است بانو
غم من شبیه؟…آها…یادم آمد
شبیه تو بالا بلند است بانو
دل از سیل غم ریشه کن گشته اما
هنوز از شما دل نکنده است بانو
امان از این بوی زمستان و آسمان ابری ،
که آدم نه خودش میداند دردش چیست
و نه هیچکس دیگری ...............
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود ,
دلت آغوش ِگرمتری می خواهد...!
گنجشک نبوده ام
تا شاد و بی خیال,نغمه خوان
حتی روی سیم های خاردار ،
عشق بازی کنم
در مهربانی ِ نگاهت
ذوب می شود یخ احساسم
با تو
می توان آسود
در انتهای راهی که به بن بست رسیده است
و بالا رفت
از دیوار روزمرگی ها
و نترسید
از آنچه پشت دیوار است !
چیزى بگو
حرفى بزن از فردا
اما نه انقدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آنچنان زیبا
که باورم نشود.
چیزی بگو،
که بین خودمان بماند.
مثلا یک
دوستت دارم
وسطِ آغوش...
برای جیرهی روزانه ام
به من عشق بده
و قلب غمگینم را سنگین نکن
حتی با ذره ای کوچک.
لمسم کن
و گل سرخ را از من دریغ مدار
پنج گوزن تشنه،
پنج گنجشکِ بی سرپناه،
و شاید
پنج مسافر مانده در راه...
انگشتانم
روی صورتت
نزدیکی
چون لب هایم به من
دوری
چون بوسه ای
که هرگز نمی رسد.
اولین بار که تو را دیدم
زخمی داشتی که از دیگری بود
من تو را
با زخمهایت دوست داشتم.
꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁
🍁 ســلام
☕️ پنجشنبهتون بخیر
🍁 امـروز برایِ شما
☕️ روزی پر از عشـق و امّیـد
🍁 نشـاط و آرامـش
☕️ و خوشبختی آرزو میکنم
🍁 امیـدوارم در کنار
☕️ خانـواده و عزیزانـت
🍁 آخر هفته خوبی داشته باشید
Seyyed
🍁 ســلام
☕️ پنجشنبهتون بخیر
🍁 امـروز برایِ شما
☕️ روزی پر از عشـق و امّیـد
🍁 نشـاط و آرامـش
☕️ و خوشبختی آرزو میکنم
🍁 امیـدوارم در کنار
☕️ خانـواده و عزیزانـت
🍁 آخر هفته خوبی داشته باشید
درود بر شما زهرا خانوم بانوی شایسته
عاقبتت بخیر🌹🦋🌹