Your browser does not support the video element.
ندارم از تو نشونی
چقد نامهربونی
بخند ای همه معصومی
بخند با نفسی رومی
دو آيه بوسه تـلاوت كن
دو آيه با دو لب گلگون
سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من
خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو
برای او که دستم را در حنا گذاشت و رفت
خدا عاقبتمون را به خیر کنه
به عمل کار برآید به لاف زدن نبیت
حاصل یک عمر پیش چشممان بر باد رفت
چون کسی که رکعت آخر بفهمد بی وضوست
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو
"دلم گرفته برايت" زبان سادهي عشق است
سليس و ساده بگويم: دلم گرفته برايت
او استکان چایی خود را نخورد و رفت
بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت
گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم ، ولی
تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت
گفتم که صد شمار بمان تا ببینم ات
یک خنده کرد و تا عدد دَه شمرد و رفت
گفتم که بی تو هیچم و او گفت بی ، نه ، با !
در بیت آخرین غزلم ، دست برد و رفت
یعنی به قدر چای هم ارزش... ؟ نه بی خیال
او استکان چایی خود را نخورد و رفت
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو
هر چند زندگی همه اش با دعا گذشت
عمر من و تو بود که از هم جدا گذشت
گفتی هو البصیر که هی خود خوری کنم
یعنی خدا ندید که بر ما چه ها گذشت؟
چشمم به راه معجزه ای از خدا نبود
از رود نیل می شد اگر بی عصا گذشت
می خواستم نفس بکشم در هوای تو
دیدی چقدر زندگی ام بی هوا گذشت؟
خواهم گذشت من هم ازاین عشق عاقبت
قارون اگر به پند کسی از طلا گذشت
حافظ ندید خوشتر اگر از صدای عشق
بر ما که هر چه بود بدون صدا گذشت
بنشین کنار من دم آخر، فقط مرا
قدری بغل بگیر که کار از دوا گذشت
خداکند دیوانه نشود
مردی که تمام دیشب
خوابت را دیده است
وبعد ازطلوع آفتاب
هر چه این پیام های لعنتی را
بالاوپایین میکند
خبری ازصبح به خیرت نیست!
.
.
خدا کند دیوانه نشود..
اين منم تنها و حيران نيمه شب
كرده ام همراز خود مهتاب را
گويم : امشب بينم آن گل را به خواب؟
من مگر در خواب بينم خواب را
روز تا شب سوختم چشم انتظار
تا در آغوشت كشم شب تا سحر
درد هجرانت مرا ديوانه كرد
از دل ديوانه ام ديوانه تر
تا لبانت را لبم پيدا كند
يك دو جا بر گونه ات لب مي نهم
دست سوي آسمان ها مي برم
مي كنم زاري به درگاه خدا
تا ببخشايد به اشك و آه من
تا نسازد ديگرت از من جدا
بخت اگر ياري كند اي نازنين
يك شب آخر در برت خواهم كشيد
تا نفس با قي ست آب زندگي
از لب جان پرورت خواهم چشيد
آرزو در سينه غوغا مي كند
من نگويم در به رويم باز كن !
من خريدار تو و ناز توام
نازنيني هر چه خواهي ناز كن !!
فکر کن قهوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فرض محالت باشد
از خدا ساده بپرسی که تو اصلا هستی !؟
گریه ات باعث تکرار سوالت باشد
چمدان پر بکنی خاطره ها را ببری
عکسهایش همه عمر وبالت باشد
روز و شب قصه ببافی که تو را می خواهد
باز پیچیده ترین شکل خیالت باشد
توی تنهایی خود فکر مسکن باشی
قرص اعصاب فقط چاره حالت باشد
...
"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق...
حلالت باشد
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏻♀️ ســــــ🌺ـــــــلام
❄️ وقتتون بخیر و شادی
☃️┅────☃️────┅◍⃟🦋❀
امیر محمد
سپاس