Your browser does not support the video element.
این بی قرار های شبانه
بیداری ها تا صبح
خیال و خیال و خیال
آیا می دانی
پای تو گیرِ تمام این احوالات من است؟
خودت را زودتر برسان
دلی اینجا هر لحظه برای تو
بیشتر از قبل تنگ می شود
آرزو میڪنم
بهترین معـمارِ
زندگیتـ بـاشی
سـتونِ خانـه ات همـه
ازعشق و برڪت
ســقفِ خـانـه اتـ بلـوری و شـفاف
فـضای خـانـه ات
همیشـه پـُراز مـهر بـاد
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است
در وصف تن ات شاعر ناکام زیاد است
در حسرت فتح ات، قلمِ شاعر و نقاش
زیباییِ تو، کار به دست همه داده ست!
شاید قلم فرشچیان معجزه ای کرد
«بازار هنر» چند صباحی ست کساد است!
جز خنده، سزاوار برای دهنت نیست
نقاشیِ رنگِ لبت این قدر که شاد است
یک کار فقط روسری ات دارد و آن هم
بر هم زدن دائم آرامش باد است!
من شاعرم و در پی مضمون جدیدم
هر کار کنی پشت سرت حرف زیاد است!
پیراهنم پیراهنت را دوست دارد
پیراهنم عطر تنت را دوست دارد
پیراهنم وقتی که می آیی سراغش
آغوشِ گرم و ایمنت را دوست دارد...
پیراهنم ، شب در اتاق گفتگومان
پیراهن از تن کندنت را دوست دارد
پیراهنم چشمش تو را خیلی گرفته
نامرد چشمِ روشنت را دوست دارد
خوب او حسودست و تو را از چشم مردم
پیداست ! پنهان کردنت را دوست دارد
پیراهنم دلتنگ میگردد برایت
تنگِ غروب و دیدنت را دوست دارد
آهسته در گوشت بیا چیزی بگویم
پیراهنم ، پیراهنت را دوست دارد ...
بوسه ات مرحله ی پر هیجانی دارد!
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد!
نکند وارث لبخند مونالیزایی!
که لبت مثل لبش، راز نهانی دارد؟
هُرم آغوش تو یعنی که خدا هم با تو
گاهگاهی هوس خوشگذرانی دارد
کاش تکلیف مرا چشم تو روشن بکند!
که خریدار تو بودن چه زبانی دارد؟
با دوتا بوسه بیا امر به معروف کنیم!
لذتی بیشتر از چشم چرانی دارد
بعد آشوب بزرگی که لبت برپا کرد
چشم تو فتنه ی یک جنگ جهانی دارد!
بوسه ات ولوله انداخته در اندامم
حتم دارم، لبت اکسیر جوانی دارد!
بوسه ات مرحله ی پر هیجانی دارد!
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد!
نکند وارث لبخند مونالیزایی!
که لبت مثل لبش، راز نهانی دارد؟
هُرم آغوش تو یعنی که خدا هم با تو
گاهگاهی هوس خوشگذرانی دارد
کاش تکلیف مرا چشم تو روشن بکند!
که خریدار تو بودن چه زبانی دارد؟
با دوتا بوسه بیا امر به معروف کنیم!
لذتی بیشتر از چشم چرانی دارد
بعد آشوب بزرگی که لبت برپا کرد
چشم تو فتنه ی یک جنگ جهانی دارد!
بوسه ات ولوله انداخته در اندامم
حتم دارم، لبت اکسیر جوانی دارد!
زن که شاد باشد
خانه شاد است،
شهر شاد است،
کشور شاد است
و دنیا شاد است ...!
پَر شال ِ من...
تا دلت بخواهد...
عشق هست...
بوسه هست...
اما تو...
دوستت دارم را بردار...
دوستت دارم از همه بیشتر...
به چشم های تو می آید...
فکر کن موی تو در باد پریشان باشد
جاده و منظره و نم نم باران باشد
پا به پای من دیوانه بیایی برویم
اختیار من و تو دست خیابان باشد
بی گمان سخت ترین حادثه مرگ است، ولی
مي شود مرگ در آغوش تو آسان باشد
مي شود کافر از عشق تو مسلمان بشود
یا که کافر بشود هر که مسلمان باشد
شهر پر مي شود از شاعر و دیوانه ، فقط
فکر کن موی تو در باد پریشان باشد..
چقدر خواب ببینم که مال من شده ای
و شاه بیت غزل های لال من شده ای
چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض
جواب حسرت این چند سال من شده ای
چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟
تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای
چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم
خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای
هنوز نذر شب جمعه های من اینست
که اتفاق بیفتد حلال من شده ای
که اتفاق بیفتد کنارتان هستم
برای وسعت پرواز بال من شده ای
میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق
تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای
مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست
عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای
نفسم کاش هم اینک توکنارم بودی
دست در دست وشبی بازتویارم بودی
دوقدم...زود بیا ..بی تو گلم دلتنگم
من توراصیدشدم ؟یاتو شکارم بودی؟
یاد آن شب!!! چه شبی بود که مابی وقفه
سر به بالین هم وتو غم گسارم بودی
من همه اشک شدم ازسردوشت جاری
به! چه زیبا ..نفسم ..تو هم دچارم بودی!!
من زلیخاشده ام ..مست دوچشمت ای عشق
شعر چشمان توگفتم ..توشعارم بودی
یوسف قلب خرابم شده ایی می دانی؟
قاب تصویر تو...دل...ای که بهارم بودی
بی قرارت شده ام باز بیا... .دل تنگم
عشق من کاش هم اینک...تو کنارم بودی!!
میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری
کل احساس مرا یکسره یغما ببری
میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو
با تبسم تو مرا حالت اغما ببری....
میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم
ثانیه ثانیه من را تو به رؤيا ببری....
صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است....
دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری....
مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا ....
میشود قایق من را تو به دریا ببری؟؟؟؟!!!
جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است
میشود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟!
میشود وقت صدا کردن اسمم بانو!
آخرش بیست و شش حرف الفبا ببري؟!
کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم ....
باید امروز مرا وادی صحرا ببری
قلب من وقتی که هستی تمامش مال تو..
هرچه دارم غیرتنهایی تمامش مال تو...
صددوبیتی، صدغزل دارم وحتی یک بغل...
شعرهای خوب وعشقی تمامش مال تو...
من که آهنگ شعرهایم صدای پای توست...
این صدای پای رویایی تمامش مال تو...
بیکران و سبز اقیانوس آرام دلم...
ای پری خوب دریایی تمامش مال تو..
سختی ودشواری آب دریا مال من...
این شناور بودن و رویا تمامش مال تو...
دردورنج و سختی راه تمامش مال من...
مهر وعشق وقلب من تمامش مال تو.
من میدونم که تو
توی این شهر نیستی...
میدونم توی این بلوار ...
اون خیابون و فلان کوچه ای که من رفت و آمد میکنم نیستی...
میدونم اونی که توی صف نونوایی هست یا اونی که داره از بقالی میاد بیرون
یا اونی که داره سوار تاکسی میشه تو نیستی....
با همه ی این احوال
ولی چون چشمم همیشه دنبال دیدنته و دایم منتظرم یه جایی ببینمت
همه رو شکل تو میبینم
انگار همه ی زن های شهر موهاشون همرگ موهای قشنگته
لباسایی که تو تن میکنی رو میپوشن...
گاهی بعضیا صداشونم شبیه توئه😑
این انتظار منو نکشه حتما دیوونه میکنه
SePeHr
لایک رفیق
امیر بیصدا
ممنون داداش