گل قشنگم
برمی گردم
پیش از آن که فراموشم کنی، برمی گردم
و در ابتدا و انتهای ذهنت ورق می خورم
می خواهی قبل و بعد ذهنت را ببوسم ؟
در نمی یابی اگر ذوق، نه من در هر بیت
طرفه مضمونی و ضرب المثلی ساخته ام!!!
ادب از بی ادب آموز که لقمان گوید:
از عمل سوخته، عکس العملی ساخته ام
می کنم چشم طمع، می شکنم دست سوال...
من که با جامعه ی کور و شلی ساخته ام!!!
شکوه در مذهب ماها حرام است، ولی
با چه یاران دغا و دغلی ساخته ام...!!!
چه خروسی ؟! تو که وقتی نشناسی؟!... ورنه
من به هر عربده ی بی محلی ساخته ام
گوهر شناس نیست در این شهر، ای مسیح
تو در صف خزف چه بگویی که چیستی؟!
دنبال چرا در خودت نگردد...
تو خوب بودی...
تو
هیچ اشتباهی نکردی...
دلـگـیـــــــرم
ماننـد پیش نمــازے
که نمـازِ بــاران خـوانـده
و مـنـتـظــرِ
آبــرو دارے اَبـرهـاســت ...
- یه روزایی هست
که آدم خُل میشه، بهانه گیر میشه..
این وقتا فقط یه نفر رو میخواد
که باشه
و بهانه هاشو بفهمه
و حالشو خوب کنه..
میدونی؟
این روزا و بهانه ها سریع میگذرن و تموم میشن
اما حس و حالی که اون یه نفر تو اون روز به آدم داده هیچ وقت فراموش نمیشه..
هیچ وقت..
عشق، جان است عزيز است
كهنگیاش بوی خوبی ميدهد مثل قفسه كتابهای قديمی
زمان شايد شدتش را كم كند اما عمقش را حتمن زياد ميكند
يک خواستنی دوست داشتنی است
خصوصن وقتی يک طرف رابطه تو باشی
تويی كه فقط يک ثانيه عبورت در آسمان شب من
تمام تاريكی را روشن ميكند
خاطره خوب است
حتی اگر سوخته باشد
حتی اگر پر از غم شيرين باشد
كهنه هم بشود فراموش نميشود
خصوصن وقتی يک طرفه خاطره ها تو باشی...
نمی دانی چقدر خسته ام
در من زنی
تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است!
نمی دانم کجای جهانی.!!!
نمی دانم ابرهای سپید آسمانت
چند روز ،
چند ساعت
یا چند دقیقه دیگر می رسند به حوالی چشم های من...!!!؟
یا چقدر طول می کشد تا باد
هوای نفس های تو را در ریه هایم جاری کند؟!!
اما می دانم
به شوق بودن توست
اگر قلم بر پهنه ی سپید کاغذ می رقصد و دلبری میکند
می دانی جانِ دلم
تو اگر نبودی
این واژه ها بغض می کردند
و این شعر ها
هرگز پا به این دنیا نمی گذاشتند
تو اگر نبودی
جهان من چیزی نداشت برای دوست داشتن....