۱- هر شخصیتی یا منی است یا توئی و یا اوئی. درک این معنا به مثابه شالوده شخصیت شناسی و هویت شناسی و خودشناسی و نیز جامعه شناسی وجودی است.
۲- در واقع سه نوع شخصیت داریم: منيت ، توئیت و هویت .
۳- آنکه مقصد زندگیش خودش می باشد و بر محور " من " می اندیشد و عمل می کند و برنامه ریزی و هدف دارد و خود غایت خویشتن است شخصیت منی است و مظهر منیت. این انسان فاقد هویت است.
۴- آنکه مقصد زندگیش یک فرد دیگری است و برای رضای دیگری زندگی می کند مثل همسر یا فرزند، این شخصیت توئی است و مظهر توئیت. این شخصیت معمولاً معنای زندگیش را بر عشق و ایثار توجیه میکند . این انسان نیز فاقد هویت است.
5- و آنکه مقصد و غایت زندگیش این دنیا نیست و روی بسوی عالم غیب و خداوند است این انسان اوئی (هوئی) است و مظهر هویت.
۶- انسان منی انسانی خود محور و از خود راضی است و جز رضای خود در زندگی هدفی ندارد. و دین و معنویت و اخلاق او نیز در خدمت توجیه و رضایت نفس خود اوست. این انسان مستکبر و سلطه جو و ظالم است.
از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی ص 111
مولف: استاد علی اکبر خانجانی
حکایت خیلی هاست
فردی هنگام راه رفتن پایش به سکهای خورد . تاریک بود ، فکر کرد طلاست . کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند . دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده.
گفت : چی را برای چی آتش زدم .
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بیارزش آتش میزنیم ، و خودمان هم خبر نداریم .
آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ها و مقایسه کردن های خود میکنیم ، و سلامتی امروزمان را با استرسها و نگرانی های بیمورد به خطر میاندازیم .
در آیه های من
چشم های زیبای تو
ناپیداست
در آیه های من
پیچ و تاب اندامت ناپیداست
در آیه های من
صدای مهربانت
با پرنده ها به تابستان کوچ کرده
و برف
این برف و این آسمان شگرف
روی خاطره های تو را
سفید می کنند