مسیحا مهربان

یه کسایی هستن که... حتی إسمشونم به آدم آرامش میده...!!!! . . آی ا.. بیشتر

مسیحا مهربان
۶۳۰ پست
۱۲۱ دنبال‌کننده
۱۴ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۶۹/۰۱/۰۱
فوق ليسانس
به استقلال مالی رسیدم، نیاز به فروختن ساعتهای نازنین عمرم واسه خاطر پول ندارم.
دین اسلام
ايران، اردبيل، از چه لحاظ؟! سوال مبهم و ناکامله، قابل توجه مدیریت سایت!
زندگی مجردي
سربازی فراري
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
چه سوال مزخرفی
بازم یه سوال مزخرف دیگه، جم کنین این سوالات بی ارزشو
قد ۹۹۹۹، وزن ۹۹۹

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
گمراه بسیار است اینجا..... کاش الله
در بین موهای تو هم پیغمبری داشت...!
بازنشر کرده است.
ارکان شخصیت بشری
(هفت نوع انسان)

۱- هر شخصیتی یا منی است یا توئی و یا اوئی. درک این معنا به مثابه شالوده شخصیت شناسی و هویت شناسی و خودشناسی و نیز جامعه شناسی وجودی است.

۲- در واقع سه نوع شخصیت داریم: منيت ، توئیت و هویت .

۳- آنکه مقصد زندگیش خودش می باشد و بر محور " من " می اندیشد و عمل می کند و برنامه ریزی و هدف دارد و خود غایت خویشتن است شخصیت منی است و مظهر منیت. این انسان فاقد هویت است.

۴- آنکه مقصد زندگیش یک فرد دیگری است و برای رضای دیگری زندگی می کند مثل همسر یا فرزند، این شخصیت توئی است و مظهر توئیت. این شخصیت معمولاً معنای زندگیش را بر عشق و ایثار توجیه میکند . این انسان نیز فاقد هویت است.

5- و آنکه مقصد و غایت زندگیش این دنیا نیست و روی بسوی عالم غیب و خداوند است این انسان اوئی (هوئی) است و مظهر هویت.

۶- انسان منی انسانی خود محور و از خود راضی است و جز رضای خود در زندگی هدفی ندارد. و دین و معنویت و اخلاق او نیز در خدمت توجیه و رضایت نفس خود اوست. این انسان مستکبر و سلطه جو و ظالم است.

از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی ص 111
مولف: استاد علی اکبر خانجانی
بازنشر کرده است.
حکایت خیلی هاست
فردی هنگام راه رفتن پایش به سکه‌ای خورد . تاریک بود ، فکر کرد طلاست . کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند . دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده.
گفت : چی را برای چی آتش زدم .
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بی‌ارزش آتش می‌زنیم ، و خودمان هم خبر نداریم .
آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ‌ها و مقایسه کردن ‌های خود می‌کنیم ، و سلامتی امروزمان را با استرس‌ها و نگرانی‌ های بی‌مورد به خطر می‌اندازیم .
چندی‌ست از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی به دل نمی‌زنی این روزها تو هم…
در بین موهایت خدا را می توان گم کرد…
از بس که این بتخانه ات پیچیدگی دارد!
دل داده ام بر باد ، بر هرچه بادا باد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
بعد از تو باز عاشقی و باز…آه نه!
این داستان به نام تو اینجا تمام شد
قشونت را بکش از سمت سرحدات من بیرون
کسی پیش از تو خود را در دلم بی جنگ ، جاکرده
فهمیده‌ام که کار صدف‌های ابله است
تا پایِ جان محافظت از گوهری که نیست...
پاییز هم گذشت و دلت عاشقم نشد
چشم انتظار سوز زمستان و بهمن ام
بازنشر کرده است.
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
....
مشاهده ۸ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
این 5 كار رو همین الان ترك كن: 

‏سعى در راضى كردن همه ،

سركوب كردن خودت،

‏در گذشته زندگى كردن ،

‏ترس از تغییر ،

‏بیش از حد فكر كردن.
گاهی عمر تلف میشود ؛
به پای یک احساس ….
گاهی احساس تلف میشود ؛
به پای عمر !
و چه عذابی میکشد ،
کسی که هم عمرش تلف میشود ؛
هم احساسش …
در آیه های من
چشم های زیبای تو
ناپیداست
در آیه های من
پیچ و تاب اندامت ناپیداست
در آیه های من
صدای مهربانت
با پرنده ها به تابستان کوچ کرده
و برف
این برف و این آسمان شگرف
روی خاطره های تو را
سفید می کنند