Yakamoz
۱,۰۴۳ پست
۴۵ دنبال‌کننده
۴,۱۳۵ امتیاز

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
...
اگر در عالم فقط دو انسان باقی می ماند و هر دو قدیس بودند ، بی ‌گمان نمی ‌توانستند به خوبی و خوشی با هم زندگی کنند ، چون حتما یکی از آن دو سعی می‌کرد دیگری را اصلاح کند . این قاعده دنیاست !

جامعه از دو دسته مردم تشکیل شده:
1: دستەی اول مردمی عادی و مطیع قانون که همیشه زمان حال را در نظر می‌گیرند و صرفا وسیله ای هستند که ماموریت آنها تولید موجوداتی شبیه خودشان است تا وضع موجود و قوانین فعلی را حفظ کنند.

2: دستەی دوم مردمانی سرکش و قانون شکن که صاحبان آینده اند. آنها با زیر پا گذاشتن قوانین قدیمی و گذشتن از وضع موجود، جهان را به حرکت در می‌اورند و به سوی مقصدشان رهبری می‌کنند.

📘 جنایت و مکافات
بازنشر کرده است.
...
بازنشر کرده است.
...
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
دیگه کم کم دارم بوی فقر رو واقعا احساس میکنم
بازنشر کرده است.
...
بازنشر کرده است.
...
...
..
مرا ببخش که.......
باب :
یه زمانی بود که من همه چیز و همه کس رو برای غم و درد و تمام بدبختیهایی که خودم و مردمم داشتن مقصر می دونستم . همه بنظرم مقصر بودن ، سفیدپوستها، جامعه، خدا . اما هیچوقت جواب نگرفتم . می دونی چرا؟ چون سئوال غلطی می پرسیدم . باید سئوال درست رو پرسید.
درِک ; مثلا چه سئوالی؟
باب : تاحالا توی عمرت کاری کردی که زندگیت بهتر بشه؟
هیچ چیز نفرت انگیزتر از
احترامی نیست
که بنیان آن بر پایه ترس
استوار باشد...!

...
در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که حس می کنی
همراه هوا شسته می شوی
- سبک و زلال –
در حوالی هوشت
اتفاقهایی دارد می افتد ،
شادی خاک را می بینی ،
لبخند سنگ را .
می رقصی به همسرائی باد
همپای شاخه ها و علفها،
لحن گیاه را می فهمی ،
لهجه ی ماه را
و همراه پرندگان،
پرواز می کنی بر فراز تنت.
**

در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که عموما لابلای آهن و سیمان گمشده اند.
اما همین که قلبت فشرده شود
-به لبخند قشنگی ، تلفن ناخواسته ای ، نم نم بارانی حتی –
از قوطی آهنیت بیرون می آیی،
هوای بلور
چکه چکه می لغزد روی لبت ،
مزمزه می کنی:
شوری شان شیرین،
درست مثل حس دوست داشته شدن،
-اینکه بدانی
جایی آن دوردستها
هوای تو را
دل تنگی ،
‌ شبی ، نصف شبی !
اورییم سخلر ...........