زنده ایم تا بقیه عزادار نشن ، چه وصف حال غریب و صحیحی بود از وضعیت خیلیامون ، ادامه دادن صرفا بخاطر کسایی که دوسشون داریم ، نه خودمون ...
یکشنبه 5 فروردین 1403
دوشنبه 28 اسفند 1402
اره خدایی .. میزارم تو راهی برات حتما عشقتم دوس داره اونم ببرش
افرین ب گوشات .. بفرما چایی ..هیچی نداریم یخچال خالی کمد خالی بخر بیار سر راهت برگشتی ..
اره... بله بذار ازاین بهتر چیزی نیست جدی دوست داره همون دل به دل راه داره به روی چشم میبرمش
گوشه دیگه... نوش جون... خسته نباشی پهلوان لیست بفرست
مثل بچگيم هنوز گريه مى كنم:
اماديگه كسي بهم قول شهر بازي نمى ده!
كسي حتي سعي نمى كنه يكم خوشحالم كنه؛
بزرگ شدن چه قدر غمگينه ...
یکشنبه 20 اسفند 1402
عِشق قِلیانیست با طَعمِ خوشِ نَعنا دوسیب
میکِشی آزاد باشِی مُبتلاتَر تَر میشَوی
بی خوابی وبازم رفیق تنهاییم سیگار
جمعه 18 اسفند
1402
بی تو در سرزمین بی درخت و سایه ام ، بی تو زمان نمی گذرد.. ثانیه ها سال می شوند و سالها همه سال کبیسه اند. بی تو باز به تو می اندیشم
جوان هایمان از سر نیاز ادعای عاشقی می کنند !
دختر هایمان از نداری خود را الوده هوس نامردان می کنند
بنویس.زندگیمان چه سخت چه آسان ولی به اجبار می گذرد !
برگه ها بالا...
نبودنت
نقشه ے خانه راعوض ڪرده است !
وهرچه مے گردم
آن گوشه ے دیوانه ے اتاق را پیدا نمے ڪنم
احساس مے ڪنم ڪسے ڪه نیست
ڪسے ڪه هست را از پا درمیاورد....
غمگین ترین مرگ دنیا مرگ هایی ست که آرام درون سینه ها اتفاق می افتد ، دل ها می میرند، بی آنکه کسی مرگ شان را بفهمد.
یه چیزایی هست نه میشه نوشت
نه میشه به زبون آورد
نه میشه فراموش کرد
همونا میشه چروکهای صورت موهای سفید
بداخلاقیهای گاه و بیگاه