دلبر آخرین بار گفت: اینکه بعد تو چی میشه رو نمیدونم،
اینکه تا چند وقت دلم برات تنگ میمونه رو هم،
اینکه تا چند وقت بهت فکر میکنم،
اینکه تا چند وقت بعد میتونم بغض کنم و به رو خودم نیارم،
اینکه خوشحال میشم یا نه،
اما
گوش کن
تو اگه نشد یا نتونستم یا نخواستی یا نذاشتن که باشم کنارت
باید خوشبخت باشی
باید یه جوری از تهه دلت بخندی و شاد باشی که بگم اخ جون حداقل یه نفر بین ما دو تا حالش خوبه
تو باید جوری حالت خوب باشه که بگم خداروشکر من نیستم پیشش خداروشکر که بهترین کار و کرد
تو باید خوب باشه حالت
قده دو تامون .
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ!!!
ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫـــــــﯽ...
ﻣﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﯾﺴﺖ...
ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ...
ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ.....
ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﯽ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ...
ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ اﻣﺎ....
ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺟﺎﯾﺰ "ﻧﯿﺴــﺖ"
ﻭ ﺍﯾﻦ "ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ" ...
ﻫﻤﺎﻥ "ﺁﺭﺯﻭ" ...
ﻭ ﯾﺎ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ "ﺍﺷﺘﺒـــــــﺎﻩ" ﺍﺳﺖ....
ﭼﻮﻥ
اﻭ" ﻣﺎﻝ ﺗﻮ "ﻧﯿﺴــــت
درد یَنـــی
بـا چشآیہ خیس
بقیہ رو دلدآریـــ بدیــ
و وآنمود ڪنیــ درڪشـون میڪنیـــ
بآاینڪہ هیچڪس خودتودرڪ نمیڪنہ
جوکر یه دیالوگی داشت که میگفت:
من لبخند میزنم که دردامو پنهان کنم و آرزومه یهروز، یکی بیاد نگام کنه و بفهمه همهچی دروغه؛ و چه روزایی که از درون ذرهذره نابود شدیم و لبخند زدیم، ولی هیچکس نفهمید این لبخندا دروغه!
عاشق شوریده دل،
در دفتر شعرش نوشت:
هرکسی یک دلبر جانانه دارد؛
من "تو" را...
زمان گذشت...
ما خیلی چیزها به دست آوردیم و چیزهای با ارزش رو از دست دادیم!
سادگی هارو...
بوی عطر چای صبح خونهیِ مادربزرگ رو!
نعلبکی های گل دارِ شیک رو... کاش زمان نمیگذشت...