zohreh
۳,۲۱۲ پست
۲۱ دنبال‌کننده
۵۸,۲۶۸ امتیاز
زن
آروم و عادی

تصاویر اخیر

مشاهده ۵۰ دیدگاه ارسالی ...
خسته و پرشانم در غم تو گریانم

از همه گریزانم تا نهد زتن جانم

تو که گفتی به پیش من بمان

چرا چنین نهان مرا به حال خود رها کردی

چرا ندیده ای که از دلت فراغ رود به آسمان

چه گویدم مرا فدا کردی

مگر که جان به لب رسدکه یادت از نطر رود

چرا تو بی خبر زما رفتی

چه میشود عیان شوی مرا عزیز جان شوی

بگو چرا بگو کجا رفتی

دیده بر رهت دارم در دل شب تارم
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
آنقدر می‌خوانَمَش بانو جان و خاتون جان، که باور کُنَد دختر بودن، چقدر شیرین است. اگر دوست داشتنِ خودت را بیشتر از همۀ دنیا بلد شده باشی… تمامِ داستانهای هزار و یک شب را برایش می‌خوانم، تا یادش بماند شهرزادِ قصّه گو بودن خوب است امّا فقط برای پادشاهی که دروازه‌ی سرزمینِ دلش را، فقط برای همین یک شهربانو گشوده باشد…روزی اگر دختری داشته باشم، حتماً به او خواهم گفت که تا آدمش را پیدا نکرده، قدرِ بهشتِ خانه‌اش را بداند … “حوّا شدن این روزها ، تقاصِ عجیبی دارد ….” آری…. من دخترم را “رها ” صدا میزنم …. .
...
مرسی که شدی روح بخش زندگیم ...
گاهی دل کوچک ساده ام عجیب از این روزگار می گیرد ..
دلم می خواهد بروم در خوابهای بچگی هایم زندگی کنم ..
درست وسط پولکهای رنگی و شمعهای روشن ..
همانجا که پر بود از تکه های شیشه های رنگی که وقتی نور شمعها به آنها می خورد همه جا پر می شد از رنگ و نور و قشنگی ..
کاش توی خوابهای بچگی ام مانده بودم!
این روزها فکر می کنم دلم گرفته ..
اصلا کرکره های دلم را پایین کشیده ام ..
دل کوچکم را توی قفس کرده ام ..
درست مثل پرنده ها و پارچه سبز بلندی روی آن انداخته ام که دلم هیچ کجای این دنیای زشت و بد رنگ را نبیند ..
تا چشمهای آدمها نبیند که چشم دلم خیس است ..
دلم نمی خواهد کسی ببیند
که رنگ دلم پریده است...