به گامهای کَسان،
می برم گمان که تویی ..
دلم زِ سینه برون شد ز بَس تَپید،بیا...!!
و أَعوذُ بِکـَ مـِن الأحْـزانِ المَتابـِعـَه
.
پـَنـاٰه مـیبـرم بـه تـو از غـَم هـای پـی در پـی ..
و من ..
ای کاش میتوانستم
این تن خسته و غمگین را
دور از چشم همگان
انگار که برای من نیست
کنار خیابانی رها میکردم ..!!
شیرین یوخون اولایدیم
گوزلرین دولاییدیم
سنه لای لای چالاییدیم
گئجه ،گوندوز همدمیم ..!!
وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِكَ..
.
.
گـٰاهی خـیلی سَـخت مـیشـود..
نـجـاتـَم مــیدهـی..!؟
در قلبـم چـیزی قشنـگ تـر از یـادش
پـیـدا نمـیکنـم..
پـس فـراموشش نمـیکنم..!!
تو پنـٰاهگـاه مـنی
وقتـی هـمه راه هـا
درمانـده ام کنند..!!
اُمـــیـد
و من به همه این ها که بر میگردم
میببنم چقدر شبیه من هستند
این ها همه من اند روی تمام صندلی ها
در تمام کافه ها
روی تمام برگها
این ها هه همه من اند
در تکاپوی خاطره ای از تو....!!
.