جمعه‌ها را باید قاب گرفت.

درست مثل همان عکس های قدیمی و خاک گرفته ی روی دیوار.

انگار جمعه ها ماندگار ترین روزهای آفرینش اند...

تلخی ها و شیرینی هایش، قاب می شوند و می چسبد به دیوارخانه ی دلت. مثل لبخند های مادر بزرگ در آن عکس قدیمی. یا مثل گریه های من در آغوش مادر، که با دیدنش در عکس های قدیمی، همیشه لبخند می زنم.

مرد و زن هم ندارد... جمعه ها باید کسی را داشته باشی که تو را در آغوش بکشد! جمعه ها را بایدعاشقانه گذراند؛ تا غروبش دلگیرت نکند.

باید دست در دست های گرم تو گذاشت و جاده ها را یکی یکی فتح کرد.

آخر باید یکی را داشته باشی تا با بوسه های بی هوایش به تو بفهماند که جمعه ها عشق تعطیل نیست؛ لعنتی تازه سر آغاز عاشق شدن است...

  • Reza

    سلام آبجی گلم. خوبی؟ شبت بخیر
    لایییییک واسه همه پستهای قشنگت عزیزه داداشی

  • سینیوریتا

    سلام داداش رضا مچکرم ازت لطف داری

  • Reza

    خواهش میکنم آبجی مهربونم. وظیفمه. همیشه و همیشه و همیشه برام عزیز و قابل احترامی
    راستی ابجی گروه اریا رو ایجاد نمیکنی؟

  • سینیوریتا

    سلام داداش...ن فک نکنم!!چون زیادم فرصت نمیکنم بیام...حالا شاید ی کم سرم خلوت شد همون سایت قبلیمون فعالیت کنم اونجا باز جا افتاده تره

  • Reza

    سلام ابجی گلم. شبت بخیر
    کارت درسته همیشه. اره اون سایت قبلی جا افتاده تره. ایشالا هروقت تو اون سایت فعالیت کردی، میام ابجی عزیزم

  • سینیوریتا

    بیا داداش من اونجام

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.