زنی که آمد و با نصفِ دوم دیه رفت
زنی که زایید و با دو سکه مهریه رفت
زنی که مثل لباسی نشُسته تن می شد
زنی که با شوخی ، مادر وطن می شد
زنی که در سبدِ قرمز جهان گم بود
زنی که سیب نمی شد ، زنی که گندم بود
زنی که تنها می شد ، زنی که طاقت داشت
به گریه کردن در نور ماه عادت داشت
زنی که نان از دستانِ دیگری می خورد
زنی که قرآن می خواند و توسری می خورد
زنی که با هر زاییدنش کفن می شد
زنی که از اول زن نبود ، زن می شد
زنی که لاغر می شد ، زنی که پوست نداشت
زنی که چشمانش را زیاد دوست نداشت ...
پ.ن : روز جهانی مادر مبارک باد ...
.
MANI
خودتان هستید ...