میگفت ازش پرسیدم
از کجا میدونی دوستت داره؟
بهم گفت یه شب بیدار شدم رفتم دستشویی
اومدم دیدم تو خواب و بیداری با دستش داره دنبالم میگرده
بیدار نبود،
خواب بود..
وایستادم کنار تخت
دستش میگشت رو تشک
بالش رو هول دادم طرفش
بغلش کرد..
انگار فهمید من نیستم انداخت اونور
دلم قنج رف... (:
دراز کشیدم لبه تخت،
پیدام کرد،
منو کشید تو بغلش...!

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.