دلخور میشمُ حتی یِ بارم به زبون نمیارم، تغییر میکنم، کم میخندم، کوتاه حرف میزنم، بی توجهی میکنم. نمیدونن این کوتاه گفتنا و اخم کردنا نتیجه یِ همون نگفتنامه، پس سرد میشن، تَرکم میکنن، فکر میکنن دوستشون ندارم! من میمونمُ یِ عالمه دلخوریُ غم، من میمونمُ دنیایی از سوالُ تعجب، من میمونمُ احساساتی که به مرزِ دیوانگی رسیده.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.