سلام،به لطف خدایِ مهربان؛
هر لحظه جشــــــــنی برپاست
صبحتون بخیر حضرتِ معشوقِ هر غزل
خورشیدِ سبزِ مشرقیِ شهرِ بی عبور با
هر طلُــــــوعِ چشمِ شما غبطه می خورند
خورشــــــید هایِ پاپتــیِ شهر هایِ دور
از لحظۀ وزیدن نســـــيم سحرگاهان
که عطــر خوش زندگی ميدمد
و آواز گنجشكان هستی
را به ذکرشــــــان،به رقص میآورد
ᶳᵃʸᵐᵃᶰ
عالی جناب عسجدی
علی امیرعسجدی
سلام،به لطف خدایِ مهربان؛
هر لحظه جشــــــــنی برپاست
صبحتون بخیر حضرتِ معشوقِ هر غزل
خورشیدِ سبزِ مشرقیِ شهرِ بی عبور با
هر طلُــــــوعِ چشمِ شما غبطه می خورند
خورشــــــید هایِ پاپتــیِ شهر هایِ دور
از لحظۀ وزیدن نســـــيم سحرگاهان
که عطــر خوش زندگی ميدمد
و آواز گنجشكان هستی
را به ذکرشــــــان،به رقص میآورد