‌دوست می‌دارم

آن وجب خاکی که تو هستی
من که در مراتع سبز افلاک
ستاره‌ای ندارم،
این تکرار توست
تو،
تکثیر دنیای من...

در چشمان درشت تو نوری است
که از سیارات مغلوب به من می‌تابد
بر پوست تو،
بغض راه‌هایی می‌تپد
هم مسیر شهاب و تندر باران
منحنی کمرت
قرص مه‌تابِ من شد
و خورشید،
حلاوت دهان ژرف تو
نور سوزان و عسلِ سایه‌ها
من در خفا
میان سایه و روح
دوستت دارم.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.