خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد

نمیرد آن که به هر لحظه یاد یاران کرد


نســـیم زلف تو در باغ خاطرم پیچیــــد

دشـــت ســـبز دلم را پر از تَـــرانه کرد



چــراغ خــانــۀ ی آن دلفــروز روشَـن باد

که ظلــمت شَــب ما را ســتاره باران کرد



دوچشم مست تو نازم به لحظه های نگاه

که هر چه کرد به ما ناز آن خـــماران کرد



من از نگاه تو مستم بگو که ساقی بزم

چه باده بود که در چشم نازداران کرد



به گیســوان بلندت طلای صبح چکید

ببین که زلف تو هم کار آبشــــاران کرد



دوچشم من که شبی ازفراق خواب نداشت

به یـــاد لالــۀ ی رویت هَـــوای بـــاران کــرد



به روی شانه چو رقصید زلف او ز نســیم

چه گویَـمت که چه با جان بیقـــراران کرد؟


هزار نغمه ز بلبل به شوق یک گل خاست

چنیـــن هنَــــر غم دلــدادگی هــزاران کرد




گلاب می چکد از خامه ات به جام غزل

شکفته طبع تو را روی گلعذاران کرد

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.