تو را هم عاشقم، هم بی نهایت؛ دوستت دارم .. و می دانم تو میدانی ؛که من از لاف بیزارم .. خبر داری که می میرم؛ برای خنده های تو؟ به شور و شوق ؛پنهانِ نگاهِ تو گرفتارم ؟؟ بیا با من دمی؛ بنشین رها کن کار و بارت را.. که شاید خستگیها را، من از دوشِ تو بردارم.. تمام زندگی؛ تشویش فرداهای ،مبهم نیست.. درون بازوانم غرق شو... امشب که بیدارم.. برای گونه های؛ خیس تو ،وقتی که دلتنگی.. میانِ کلبه ی، آغوش گرمم، شانه ای دارم.. برایم حس ؛شیرینیست، گرمای حضور تو.. به دستانِ تو معتادم، به چشمانِ تو بیمارم.. همیشه گفته ام، اینبار هم؛ بی پرده می گویم.. کنارت بهترین؛ احساس را ،از زندگی دارم.. غرورم گاه گاهی ؛بسته راهِ حرفهایم را .. تمامِ عمر اما... عاشقانه ؛دوستت دارم...F

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.