فيش مرا نهاده رئيسم برابرم
با ديدنش به لرزه در افتاده پيكرم

با مبلغي كه داخل فيشم نوشته اند
شرمنده ي صبوري اولاد و همسرم

اين مختصر علاج پريشانيم كه نيست
دست اجل مگر بكشد شانه بر سرم

برجام هم نبود كليد گشايشي
وقتش رسيده از سر اين قصه بگذرم

يك قطره كل مزرعه را تر نمي كند
من خوش خيال و ساده ام و زود باورم

از دست قرض و قسط و قبوض انرژي ام
شد قامتم خميده و خون شد به (( جيگرم))!!!

من مانده ام كه كفش پسر را رفو كنم
يا شهريه دهم به دبستان دخترم

ديشب زنم ويار هلو كرده بود و من
وسعم نمي رسد بخرم جز نود گرم

در كوچه با كنايه طلبكار مدعي
شرمم كشد كه گويدم ( آقاي محترم!)

چاقم ولي نه در اثر ناز پروري
از بس كه غصه خورده دلم كرده ام ورم

بارم به دوش و آمپر نيرو به سمت صفر
گويا كه بار روي تردميل مي برم

در حسرت رسيدن ايام بهتري
شب تا سحر نشسته ام و خيره بر درم

حالم خراب و قصر اميدم خراب تر
خير سرم مهندس عمران كشورم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.