بر تلگرام خود از بابت يار افزايي
زدم عكس خفن دختر خوش سيمايي

حقه ي بنده گرفت و شبي از بخت خوشم
آمدي پي وي و گفتي تو به من، مينايي

باورت تا بشود دختر هم درد توام
شكوه ها كردم از اين زندگي و تنهايي

كم كم از عشق و وفا گفتم و گفتي من هم
در پي عشقم و عاشق شدني رويايي

در دلم شعله در افكندي و باور كردم
كه مخت را زده ام با همه ي زيبايي

عكس اندام ظريفانه فرستادم و تو
دادي الفاظ ظريفانه به من اهدايي

خواندم از عشق تو در داخل حمام چقدر
( در همه دير مغان نيست چو من شيدايي)

صحبت از شوق وصال تو نمودم گفتي
هر كجا باعث ديدار شود مي آيي

من نوشتم كه بيا ساعت سه كافي شاپ
تا بدانم كه تويي، پات بكن دمپايي

با خودت نيز بياور گل رز تا بشود
در كنار رخ تو عامل بزم آرايي

پدر اكنون چه كنم با دل غمگين كه شده
( خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي)

آمدم دير كمي وقت قرار و ديدم
گل رز داري و دمپايي نو، بابايي

مادر از قصه ي ما گر كه خبر دار شود
( آه اگر از پي امروز بود فردايي)

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.