مادرم یک خانه دارتمام وقت است . یک عاشق چندشغله . صبح ها باغبان گل های باغچه است وبرایشان مادری می کند . ظهرها یک سرآشپزتمام عیار می شود باچاشنی که بهترین سرآشپزها آنرا کم دارند" چاشنی عشق ". عصرها یک معلم باحوصله است و عشق کلمه به کلمه ازچشمانش هجی میشوند وروی صفحه ی کتاب سر میخورند . وقت بیماری یک پرستاردلسوزمیشود و جرعه به جرعه درد را ازتنم می تکاند . به وقت خستگی های پدرم همدم وهمصحبتش میشود تا آرامش به خانه برگردد . 
گاهی اما دلش هوای خودش را میکند همان روزهایی که عطرچای دارچینش کوچه را روی سرش می گذارد ...


#روزت_مبارک_عشق

مادر (ارون افشار)

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.