فرصتی برای ترسیدن نیست ...!

از گفتن حرف های رک و پوست کنده و بدون تعارف نترس !

از تغییر دادن مسیر زندگی ات که باعث شده استعدادت را نادیده بگیری !

از تمام کردن رابطه ای که در آن به شعور تو توهین می شود !

( از تنهایی نترس ... تنهایی شرف دارد به دو نفره های بی چهارچوب و بی تعهد )

از ایستادن در مقابل مافوق ات ( استاد و رئیس و مدیر ... ) که حقوق تو را
نادیده گرفته اند نترس ! هر چند موقعیت اجتماعی ات به خطر بیفتد !

( گاهی باید به چشم های یک نفر زل بزنی و بگویی : هی تو خیلی احمقی !)

از ریسک کردن

از بی ملاحظه بودن !
از زندگی کردن بدون ترس ... نترس !

زندگی با ترس به نوشیدن چای یخ کرده می ماند !

که هیچ قندی در آن حل نمی شود !

می دانی چیست رفیق ؟

با ترس اگر زندگی کنی

یک روز به خودت می آیی و می بینی

زندگی ات از دهن افتاده ...!

  • hammid

    عاللی..
    ترس و تعویق رویا هایی که هی کهنه تر میشن

  • Nafasim

    عالي بود سعي كردم هيچ وقت نترسم

  • MANI

    حمید خان بزرگوارم ! مگر چندبار بدنیا می آییم و چقدر عمر می کنیم که اجازه دهیم رویاهای دست یافتنی ما به تعویق بیفتند ؟ فکر نمی کنید ما به خودمان بسیار بدهکاریم ؟

  • MANI

    نفس بانوی گرامی ! همین که سعی خود را بکار می بندید در مقابل وجدان خود راحت و آسوده اید ! ولو به نتیجه موفق هم منجر نشود که البته و قطعا روزی فرا می رسد که نتیجه این شجاعت را بگیرید ! شک نکنید

  • hammid

    سلام بر مانی عزیز...
    دقیقا بدهکاریم.. منم ترسی ندارم در واقع.. اما و اگر های تحمیلی اگه بگذارند

  • MANI

    هزاران هزار درود بر شما حمید خان گرانقدر ... بله شرایط و موقعیت هم باید سنجید ! زمان و مکان ... متاسفانه

  • hammid

    متاسفانه.. و اینام دارن نون همینو میخورن.. از ترس که بگذریم.. خواب و نفاق داره جامعه ی ایران رو از درون میخوره

  • MANI

    من یک معلمم
    از آنسوی تاریخ می‌آیم
    از اعماق تاریکی
    با چراغی دردست ،

    با رشدیه با تکفیر جنگیدیم
    با هوارد با سکرویل
    درصفوف مشروطه
    با مهرتاج رخشان
    مرز جنسیت را از سواد
    و آگاهی زدودیم
    و با خانعلی خونمان بر سنگفرش خیابان جاری شد ،
    با بهمن بیگی در کوه و بیابان
    برای بسط آگاهی
    و نفی خرافه‌ها همگام شدیم و
    کوچیدیم
    و با صمد به دریای آگاهی رسیدیم ،

    هان ای ضحاک !
    ای همه ظلمت
    دوستدار تاریکی
    بیهوده می کوشی ،
    «این است حدیث ناتمام ما
    ایستاده جان دادن !

  • hammid

    لاایکک مانی..عالی.
    /
    تاریکی
    از توست..
    تو پنهان شده ی سیاهی هایی
    ضحاک نشسته بر دوش این ویرانه..
    در نگاه سرخ و چشمان سفیدت.
    زبان سرنگون شده ی لاله هارا.
    بیشتر پاره نکن به ملعون ناله هایت.

  • MANI

    احسنت و هزاران درود بر این همراهی ناب ...

  • hammid

    همراهیه شما . افتخاریه برام. لطف داری مانی..

  • آیدا

    هرگز از مرگ نهراسيده‌ام
    اگرچه دستان‌اش از ابتذال شکننده‌تر بود.
    هراس ِ من باري همه از مردن در سرزميني‌ست که مزد ِگورکن از بهاي ِ آزاد‌ي ِ آدمي افزون باشد...

  • MANI

    باشد ! باشد !
    من هراسم نیست ،
    چون سرانجام پر از نکبت هر تیره روانی را
    که جنایت را چون مذهب حق موعظه فرماید می‌دانم چیست
    خوب می‌دانم چیست

    ******************

    احسنت بر این انتخاب ... شاملوی عزیز

  • آیدا

    “بچه‌ی خسّه مونده
    چیزی به صب نمونده
    غصه نخور دیوونه
    کی دیده که شب بمونه؟”

  • MANI

    بعضی ترس ها
    به ترکش های درون قلب می مانند
    فقط مرگ می تواند بیرونشان بکشد !

  • نعنا پونه

    حول حالنا الی احسن الحال / آاااامین

    لینک

  • MANI

    عالی بود فرخنده باوی گرامی .... احسنت و درود

  • نعنا پونه

    سپاس و درود گرامی

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.