سلام.میبینه ذلیل شده چند روز پیش یکی از این خانمها پرسید چطور با خانمت آشنا شدی من هم گفتم توی شمال کنار رودخونه پشت ویلامون یه رودخونه هست من هم یه مرغ همسایه رو دزدیده بودم برده بودم کنار رودخونه کباب بزنم آن هم کنار ویلای ما ویلا دارند همدیگر رو میشناختم سر حرف باز شد من هم مرغ رو کباب زدم خوردیم
من با سیستم اومده بودم آن با گوشی از یه اتاق دیگه من هم نمیدونستم همه چیز رو گفتم فردا صبح همی از خواب بیدار شد گفت ذلیل شی الهی آن مرغ که کنار رودخونه خوردیم با هم دزدی بود
گفتم نه بابا خریده بودم هر کار کردم قبول نکرد جون آوا رو قسم داد من هم گفتم اره دزدیده بودم از همسایه
رها
واجب شد خانومتو در جریان بزارم
meysam
نه قربونت آن همینجور سر جنگ دارم باهام این رو ببینه خونه رام نمیده
رها
کاش ببینه
رها
meysam
سلام.میبینه ذلیل شده چند روز پیش یکی از این خانمها پرسید چطور با خانمت آشنا شدی من هم گفتم توی شمال کنار رودخونه پشت ویلامون یه رودخونه هست من هم یه مرغ همسایه رو دزدیده بودم برده بودم کنار رودخونه کباب بزنم آن هم کنار ویلای ما ویلا دارند همدیگر رو میشناختم سر حرف باز شد من هم مرغ رو کباب زدم خوردیم
من با سیستم اومده بودم آن با گوشی از یه اتاق دیگه من هم نمیدونستم همه چیز رو گفتم فردا صبح همی از خواب بیدار شد گفت ذلیل شی الهی آن مرغ که کنار رودخونه خوردیم با هم دزدی بود
گفتم نه بابا خریده بودم هر کار کردم قبول نکرد جون آوا رو قسم داد من هم گفتم اره دزدیده بودم از همسایه
meysam
بدبختی اینجا بود تازه گفتم دوران مجردی دوس دختر هم داشتم ینی دستی دستی خودم رو بدبخت کردم