مادربزرگ میگفت:
درست میشود 
و همیشه بعدش 
نگاه میکرد به آسمان و 
می خندید ..
حتم دارم چیزهایی درباره خدا 
میدانست..
که ما بی خبر بودیم.

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.