دلم گرفته اسمون نمیتونم گریه کنم شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده
اخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده
دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم  
حتی صدای نفسم
میگه که توی قفسم
(سعید-شایسته)

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.