زڹ دلتنڪَي‌اش را جار نمي‌زند 
ناراحتي‌اش را نشاڹ نمي‌دهد
دلش ڪہ‌مي‌شڪند

 شاید
سڪوت ڪند اما از دروڹ
طوفاني مي‌شود

زڹ بجاے شڪستڹ شیشہ و
فریاد زدڹ فقط بغض‌میکند
واشڪ مي‌ریزد ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.