فـــَران ^ _ ^

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است!

اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیهِ غزل های من شود

چیزی شبیه عطر حضورِ شما کم است

گاهی تو را کنارِ خود احساس می کنم

اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست

آیا هنوز آمدنت را بها کم است!

این شعرو همیشه میخونم

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.