به وقت تنهایی
۱۴ پست
۲۸ مشترک
۱۱ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۱۰۶
مبنای تعداد هوادار رتبه ۱۵۸
مبنای تعداد ارسال رتبه ۱۵۳

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.

هوای همدیگر را داشتن،
نه ابر میخواهد، نه باران و نه یک
برف زمستانی.

فقط کافی است حواسمان به هم باشد..

تمامی راه را با تو بودم
تمام اسکله‌ها باران‌ها بادها

تمامی راه را با تو بودم
وقتی که چون پرنده‌ای تبعیدی
زمین را ترک می‌گفتم و بالی با من نبود

وقتی که در اشکم
چون شمعی فرو می‌رفتم
و مومیایی شده خاموش می‌شدم

تمام طول سفر
کنار تو گام می‌زدم
کجا بودی تو ؟ ...
/
( شمس لنگرودی )
/



... !/

در گذرگاهی چنین باریک
در شبی این گونه
دل اَفسرده وُ تاریک
کز هزاران غنچۀ لب‌بستۀ اُمّید
جز گلِ یخ، هیچ گل
در برف وُ در سرما نمی‌روید
،
من به این نازک‌نهالِ زردگونه
بسته‌ام اُمّید .
هست گل‌هایی در این گلشن
که از سرما نمی‌میرد
و اندرین تاریکِ شب تا صبح
عطرِ صحرا‌گُستَرَش را
از مَشامِ ما نمی‌گیرد
/
( سیاوش کسرایی )
/



... !/
بازنشر کرده است.

حکایتِ شبِ هجران نه آن حکایتِ حالیست
که شَمِّه‌ای ز بَیانش به صد رساله برآید

ز گِردِ خوانِ نگونِ فلک طمع نتوان داشت
که بی مَلالتِ صد غُصه، یک نَواله برآید

به سعیِ خود نتوان بُرد پِی به گوهرِ مقصود
خیال باشد کاین کار بی حواله برآید

گرت چو نوحِ نبی صبر هست در غمِ طوفان
بلا بگردد و کامِ هزارساله برآید
/



... !/

نسیمِ زلفِ تو چون بگذرد به تربتِ حافظ
ز خاکِ کالبدش صد هزار لاله برآید
تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند. (ادگارمون)
برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد. (اشنباخ)
زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست. (ورنر هفته)
اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند. (نیچه)
هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی. (نیما یوشیج)


من به فرمان دلــــم دلبر نوازی میکنم

دلبــــرم شاید نداند عشق بازی می کنم

عاشقـانه می پرستم خال لبهایش، ولی

او نمیداند که من مهمـان نوازی میکنم

دیروز به مادرم زنگ زدم. بعد از مرگش، تلفن ثابت خانه اش را جمع نکردیم... نمی خواهم ارتباطمان قطع شود. هر وقت دلم هوایش را می‌کند بهش زنگ می‌زنم ...
تلفنش بوق می‌زند ....
بوق می‌زند ...
بوق می‌زند ...
وقتی جواب نمی‌دهد با خودم فکر می‌کنم یا برای خرید رفته بیرون یا خانه همسایه است.
الان چند سال می‌شود هر وقت دلم هوایش را می‌کند دوباره زنگ می‌زنم.
شماره "بیرون" را هم ندارم زنگ بزنم بگویم:
"به مادرم بگید بیاد خونه اش دلم براش تنگ شده"
دوست من اگر مادر تو هنوز خانه است و نرفته "بیرون" ، امروز بهش زنگ بزن ...
برو پیشش ...
باهاش حرف بزن ...
یک عالمه بوسش کن ...
صورتتو بچسبون به صورتش ...
محکم بغلش کن ...
بگو که دوستش داری ...
و گرنه وقتی بره "بیرون" خیلی باید دنبالش بگردی ...
باور کنید " بیرون " شماره ندارد!

#هلالی‌جغتایی

یک دو روزی می گذارد یار من تنها مرا
وه! که هجران می کشد امروز، یا فردا مرا
یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک
یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا

دلت را به دلِ خیابان بزن
با بی‌خیالیِ جاده همراه شو
فراموش کن روزهایت چطور گذشت
مهم نیست قرار است چه اتفاقاتی بیفتد
و مهم نیست چه‌ قدر مشغله رویِ هم تلنبار شده...
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار و روزهایِ نیامده را به خدا...
چای‌ات را کمی آرام‌تر و سرخوش‌تر از همیشه بنوش
جوری که سقفِ دنیا هم اگر ریخت، آب در دلِ لحظه‌هایت تکان نخورد...
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد...
آدم نیاز دارد برایِ یک روز هم که شده، به خاطرِ خودش نفس بکشد...

#نرگس_صرافیان_طوفان

من هرگز توان توهین کردن ندارم، از همان اولش هم نداشتم.
توهین کردن هم، توان می‌خواهد، درست مثل شلیک کردن،
درست مثل اسلحه را روی پیشانی آدم‌ها گذاشتن
و ماشه را بی هیچ تردیدی، چکاندن...

توهین کردن هم بلدیت می‌خواهد، که من فاقد آنم! بارها شده با سکوتم، حق خودم را پایمال کرده‌ام، ولی جسارت ایستادن و دفاع کردن نداشته‌ام، چون فرد مقابلم مجهز به سلاح‌ توهین و بی‌انصافی بوده و من قادر به مقابله به مثل با او نبوده‌ام.

سخت است بایستی، نگاه کنی، بشکنی، لبریز شوی اما تمام حرف‌ها و منطقت را توی خودت بریزی، سخت است ولی من این سخت بودن را ترجیح می‌دهم به آدمِ بدی شدن! من این سخت بودن را ترجیح می‌دهم به شب را با عذاب خوابیدن...

آدم‌های نابلد، اسلحه هم به دست بگیرند، از پسش بر نمی‌آیند،
آدم‌های نابلد، هدف‌گیری هم بلد باشند، دلش را ندارند،
آدم‌های نابلد، از همان اول، به آخرش فکر می‌کنند.
آدم‌های نابلد، به جای همه، به خودشان آسیب می‌زنند.