| | خاطره |
| | ۱۳۷ پست |
| | ۷۶ دنبال‌کننده |
| | زن، مجرد |
| | عاشق |
| | دین اسلام |
تصاویر اخیر
هر خاطره ای، خاطره نمیشود...
خاطره باید جان داشته باشد که زنده بماند
باید روح داشته باشد تا برای همیشه
جاودانه شود
خاطره باید بسوزاند و خاکستر کند..
: )
Bita
آیینه ترین حالت دریاست نگاهت♥️
پایان ِ پاییز است
elham98مبــارکـــ ای دوست
-
aberebarooni
به #لبخند
به #حال_دلت ک همیشع خوبه خوب ان شاالله
به #ارزوهات ک همیشع دست یافتنی
#تولدت_مبارک_بآنو
-
elham98
نوشته های روی شن، مهمان اولین موج دریا هستند
اما حکاکی هاى روی سنگ، مهمان همیشگی تاریخند
و دوستان خوب حک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی
..
ممنونم به خاطر خطاب به یادماندنیت.. اقاامیرمحمد...
محبّت و مهربونی شما همیشه تو ذهنم موندگار هست..
ازخدا میخوام تنت سلامت ولبت خندون.. باشه.
-
elham98
نوشته های روی شن، مهمان اولین موج دریا هستند
اما حکاکی هاى روی سنگ، مهمان همیشگی تاریخند
و دوستان خوب حک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی
..
سلام اقامحسن..
ممنونم به خاطر خطاب به یادماندنیت..
محبّت و مهربونی شما همیشه تو ذهنم موندگار هست..
ازخدا میخوام تنت سلامت ولبت خندون.. باشه..
اقاامیرعلی... -
-
-
elham98
نوشته های روی شن، مهمان اولین موج دریا هستند
اما حکاکی هاى روی سنگ، مهمان همیشگی تاریخند
و دوستان خوب حک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی
..
سلام اقا یاسین...
ممنونم به خاطر خطاب زیبا و به یادماندنی..
محبّت و مهربونی شما همیشه تو ذهنم موندگار هست..
ازخدا میخوام تنت سلامت ولبت خندون.. باشه..
سلام اقاامیر.. و اقا مهران
ممنونم به خاطرتوجّه ولطفتان..
لبِ تو طعمِ انارِ شبِ یلدا دارد،،
آبیِ چشمانِ تو راه به دریا دارد...
دل نوشت....
شب یلداست؛
شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه،
نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
الهی حال دل تک تک شما خوبانم تا همیشه خوب
سرتون سلامت و دلتون شاد و لباتون خندون
سایه عزیزان بالای سرتون و خیر داشته هاتون رو ببینید الهی
فال خوش و حال خوب یلدا امسال
بر سفره‌ی تو باشد و مهمانت باد
یلدا این شب باستانی و این شب ایرانی بر تمام شما عزیزان مبارک....
در انتهــاے ڪوچهـ آذر
دختریست به نام یلدا
با موهــاے بلند و مشڪی
پوستے سفید و گونهـ هــاے سرخ مثل انار
دخترے ڪهـ منتظر است ڪسے بیاید
و با عشق دقایق منجمدش را گرم ڪند
آواز با هــم بودטּ را در گوش هــایش زمزمهـ ڪند
و با دیدار هــاے ڪوتاهـ دوست داشتטּ هــاے تهـ نشیטּ شدهـ اش را تڪاטּ دهــد
ڪسے ڪهـ براے حال آشفتهـ اش حافظ بخواند
و براے نگاهـ هــاے زمستانے اش ساز گرما بزند
سال هــاست ڪهـ هــمهــ دقیقه آخرِ
انتظارِ یلدا را جشטּ مے گیرند
اما هــیچ ڪس نمیداند ڪهـ او تنهــا براے دیدטּ معشوقے انتظار میڪشد ڪهـ رسیدטּ بهـ آن امیدے محال است
زمستانِ سرد مقصد یلدایے بود
ڪهـ با هــزاراטּ آرزو براے دیدار با تنهــا یارِ پنهــانے اش
بهــار
جادهـ طولانے پاییز را پیمودهـ بود
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
یلدا یعنے یادموטּ باشهـ زندگے انقدر ڪوتاهـ اما با ارزش و زیباست ڪهـ براے یڪ دقیقهـ بیشتر ڪنارهــم بودטּ باید جشטּ گرفت و شاد بود
آماده ام. بارانی پوشیده ام. چتر برداشته ام. چمدانم را بسته ام.
برای آخرین بار در آینه قدی خود را خیره شدم.
شبیه همه مسافر ها به جدی ترین شکل ممکن جدی به نظر می رسم.
پول، عینک و بلیط را برداشته ام. کلید را همان جایی که در نظر گرفته بودم فراموش می کنم.
تاکسی رسید. آقای راننده لطفا همین نیمه را به ترمینال برسان.
نیمه دیگرم نتوانست دل بکند. منصرف شد!
سر بازار پُر از عطر نفس هایت شد
آنقدر شعر سرودم که تو پیدایت شد
تو که یک شهر برایت سر و دل میشکنند
در دل کوچک من وای چطور جایت شد ؟
آسان میگیری، سخت تمام میشود
با کسی کار نداری همه جویایت میشوند
با همه یکرنگی، اما هزارویک چهره میبینی
دور میشوی به دنبالت می آیند
نزدیک بشوی محتاجت میبینند
و ...
تنها دلخوشم که تمام میشود این روزگار عجیب
و آن وقت است که به خودم می بالم
و میگویم
دیدی، همش گذشت...
باران می‌بارد، تو نیستی
تا با هم
زیر یک چتر پنهان شویم
و قطره‌های باران را
بهانه کنیم
برای آغوش‌های ممنوعه مان...
بی‌خوابی‌ام را
یک شب در آغوش تو چاره میکنم
عشقِ من
بی‌تابی‌ام را چه کنم..؟
چه آرامشی در من است
وقتی با منی
و چه آشوبیده ام
بی تو!
دور نشو
مرا از من نگیر
من حوالی تو بودن را
دوست دارم...
شب است و
خاطره‌ای می‌خزد
به بسترِ من
تو نیستی و
خیال‌ِ تو را، به بَر دارم...
.
مدال و افتخارات
