*๑Khatereh๑*

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریادِ درد  بیشتر

*๑Khatereh๑*
۷,۵۲۰ پست
۷۸ دنبال‌کننده
۲۲,۴۷۸ امتیاز
زن

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
گفت: تو شبیه به گیاه بامبو هستی؛ سرسخت، قوی، صبور... از بیرون شکننده به نظر می‌رسی و از درون، بی‌نهایت قدرتمند هستی. می‌گفت: حضورت، به آدم احساس جسارت و قدرت می‌دهد، آدم دوست دارد کنار تو باشد. آنقدر بلندی که هر گیاهی حوالی‌ تو باشد، به شوق نگاهی که به آفتاب داری، قد می‌کشد!
از اینکه کسی اینقدر زیبا و باشکوه مرا توصیف می‌کرد، به وجد آمده‌بودم اما فقط لبخند زدم و بی‌اختیار نگاهم را به زمین دوختم، می‌‌ترسیدم در نگاهم انسانی خسته و تسلیم شده را ببیند، می‌ترسیدم بفهمد چه طاقت کوتاه و چه روانِ شکننده‌ای دارم و چقدر غمگینم. می‌ترسیدم بنای با شکوهی که از من در ذهنش ساخته‌بود را خراب کنم.
او جوری از من حرف می‌زد که خودم هم دلم می‌خواست این آدمِ جسور و بی‌نظیر را از ذهنش بیرون بکشم و در آغوشش بگیرم. او مرا دقیقا همان‌جوری می‌دید، که دوست داشتم باشم...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
ولی بعضی وقتا وقتی نگاهش میکنم و میبینم با بقیه آدمای که میشناختم فرق داره..وقتی میبینم آنقدر قلبش پاکه و مهربونه،آنقدر که توی تموم بدی های دنیا خوب مونده دلم میخواد زُل بزنم تو چشاشو بگم:”ولی تو خودتو میون این آدما جا نزار!دنیا مثِ تو کم داره”

که دوس داری ❤🎼🎵
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
عادت کرده ام
به طعم قهوه
به آدمهای پشت پنجره ی کافه...‏
دستهایی که می روند
آدمهایی که نمی مانند...‏
به تو
که روبرویم نشسته ای
قهوه ات را به هم می زنی
می نوشی می روی...‏
یکی به آدمهای پشت پنجره ی کافه
اضافه می شود...‏
  • *๑Khatereh๑*

    شاید دیگر با هم‌ قهوه‌ نخوریم‌ُ
    فرصتی‌ نداشته‌ باشیم‌،
    برای‌ گَپ‌ زدن‌ !
    نه‌ از تو چیزی‌ می‌ گویم‌،
    نه‌ از خودم‌ !😊🌹

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
برای تو که سالها رفته‌ای، چگونه بگویم چرا مانده‌ام؟
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
میشه اسم تو رو بذارم درد؟
دلبر :چرا
چون
هیشکی تا حالا درد رو ندیده و هیچ تصوری از درد نداره همه فقط حسش کردیم با بند بند وجود فهمیدیمش و لمسش کردیم بعضیا حتی با درداشون زندگی کردن کمردرد و دندون درد یا حتی دردهای بزرگتر زندگیشونو بغل کردنو تو تمام لحظه ها و روزمرگی هاشون با خودشون یدک کشیدن
دلبر جان میدونی توی دل خودم اسم تورو گذاشتم درد چون با اینکه هیچوقت ندیدمت همیشه حست کردم با بندبند وجودم نبودنتو تو بغلم گرفتم و تو لحظه لحظه ی زندگیم مرور کردم بودنتو ...
و میدونی شنیدی ک میگن درد رو باید ببوسی و بذاری کنار ؟
دلبر :آره جانم
خاطره :همین دیگه میخوام ببوسمت و بذارمت کنار تمام دلتنگیام که همیشه بمونی برام
‌وقت‌نبودنت‌
‌ خاطره همیشه‌کوک‌است
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
سلام
 امیدوارم مسیر زندگی ات پر از حوادث نیکو و روزهای شاد و پرمهر باشد.
تولدتون مبارک و روزگارت پر از برکت باد.🌹🌹
بازنشر کرده است.
احساست که می میرد
دیگر هیچ‌ عاشقانه ای
قلبت را نمی لرزاند ...
هیچ دوست داشتنی
با تو نمی ماند و تو
شبیه آن مسافری می شوی
که نه جایی برای ماندن دارد و
نه بهانه ای برای رفتن ...!!
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
گاهی اوقات خسته میشی از قوی بودن
دلت میخواد یه استعفا نامه بلند بنویسی
از قوی بودن!
بعد هم وسایلتو جمع کنی و خسته دور شی از تموم ادمهایی که مجبورت میکنن به قوی بودن
قوی بودن بد نیستا!! نه!
فقط ادمه دیگه خسته میشه!
دلت میخواد بری ی جای دورِ دور
جایی که اگه پرسیدن قویی یا ضعیف؟
بگی ضعیفِ ضعیف
یکی زیر بال و پرمو بگیره و جای من قوی باشه و من زیر چترش خوب استراحت کنم
استراحتی قدِ ی عمر
قد تمام خستگیام
قدِ تمام قوی بودنم!🙃🙂
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
همیشه دنبال چیزی باش که احساست بهش خوبه،ا
اگه بهش احساس خوبی نداری ترکش کن.
چون دیر یا زود بهت صدمه میزنه.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
در لحظاتی از درد هیچکس نمی‌تواند برای آدم کاری انجام دهد،
رنج همیشه تنهاست.

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
بزرگترین خوشبختی این است که ما را بخاطر خودمان و برای آنچه واقعاً هستیم،
دوست بدارند.

-
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
🎼🎵❤....
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
🌹😊...میخوام بهت بگم که تو هیچ‌وقت از یاد من نمیری، همیشه هستی، شاید دردناک باشه‌ها اما خب قشنگه، همین که هنوز دوست دارم قشنگه
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
این روزا خیلی عوض شدم.
به دلتنگی عادت کردم.
به از دست دادن آدما هم همینطور‌.
هیچ قول و قراری رو جدی نمیگیرم.
دروغارو میفهمم و به روشون نمیارم.
نه تو گذشته کسی کنجکاوی میکنم نه مشتاقم از آیندشون بشنوم.
خودمم ساکتم اصولا.
از جمع فراریم.
با تنهایی خیلی جور شدم.
دوستامم یکی یکی دارم از دست میدم.
حتی متوجه توقعات و انتظاراتشون هم هستم اما حوصله ندارم برای کسی کاری کنم.
یا حتی کسی برام کاری کنه و بعدا بخواد منتی بذاره.
دیگه کل تمرکزم رو گذاشتم رو پیشرفت و ارتقای خودم.
یکم دیر فهمیدم اما بلاخره فهمیدم که کسی به جز خودم نمیتونه دلیل حال بد و خوبم باشه.
هیچکس منو به اندازه ی خودم اذیت نکرد.
اما دیگه احساساتم رو خاموش کردم.
هرچقد که نیاز بوده تو زندگیم دیوونگی کردم.
از این به بعد دیگه موندن و نموندن هیچکس برام اهمیتی نداره.
نمیدونم این احساس خوبه یا نه
اما احتمالا شماهم شنیدید که آدمی که از طوفان عبور میکنه، اون آدم سابق نمیشه.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
تو باید باشی تا من خوب باشم، کنارم باشی که تا لبام بخنده…

...❤🎼 برای آنکه خودش میداند 😊
  • *๑Khatereh๑*

    ولی من فقط خنده هام وقتی کنار تو بودم قشنگ بود...
    من فقط وقتی پیش تو بودم احساس خوشحالی میکردم... 😊

دیدگاه غیرفعال شده است.