نبود … پیدا شد …
آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد
عشق شد....عشق شد....عشق شد....
یار شد … تار شد … بد شد … رد شد سرد شد
غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد رد شد
تمام شد…تمام شد…تمام شد !!!!!
در دادگاه عشق : قسمم قلبم بود وکیلم دلم بود و جمعی از عاشقان و دلسوختگان قاضی بودن.
قاضی گناهم را بلند خواند و گناهم را دوست داشتن تو اعلام کرد سپس محکوم شدم به تنهایی و مرگ.
کنار چار چوب دار از من خواستنند تا آخرین خواسته ام را بگویم ومن گفتم به تو بگویند :
دوستت دارم عشقم
اگر میدانستم که بی رحمانه دستهای گرمش را بی هوا از دستم میکشند..
چقد درد دارد این دلم در روزهای نبودنت ....
مهربانم برگردم ...مردم از تنهایی
برای داشتن چشمانی زیبا، با چشمانت خوبی را در دیگران جستجو کن
برای داشتن لب های زیبا با دیگران با مهربانی صحبت کن
و برای داشتن وقار و طمانینه، به گونه ای راه برو که گویا هرگز تنها نبوده ای
تنها نیستی
و تنها نخواهی بود
قبل از عمل کردن گوش کن
قبل از واکنش نشان دادن فکر کن
قبل از خرج کردن به دست آور
قبل از شماتت کردن صبر کن
قبل از دعا کردن ببخش
قبل از دست کشیدن تلاش کن!
ما انسان ها
همیشه گمان می کنیم:
اولین عشق ما آخرین عشق مان است
و
آخرین عشق ما اولین عشق مان است!
زندگی مانند دوربین است
روی چیزهای مهم تمرکز کنید
لحظات خوب را ثبت کنید
زشتی ها را از آن کات کنید
و در نهایت اگر چیزی که می خواستید از آب درنیامد …
کافیست عکس دیگری بگیرید!
لبخندهایت را به چشمانم بیاویز !
این زندگی بی خندههایت
خندهدار است ...