| vadi-eshgh |
| ۱۶۲ پست |
| ۴۶ مشترک |
| ۲۲ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۶۸ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۶۶ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۸۹ |
تنهایی مرا بر گزیده است
و در رگ های من دویده است
چون خون من
و در نگاهم نشسته است
و در کلامم شکفته است
چون شعر
/
( بیژن جلالی )
/
عشق جمال جانان دریای آتشین است
گر عاشقی بسوزی، زیرا که راه این است
جایی که شمع رخشان ناگاه برفروزند
پروانه چون نسوزد کش سوختن یقین است
چندین هزار رهرو دعوی عشق کردند
برخاتم طریقت منصور چون نگین است
/
( عطار نیشابوری )
/
مهربان که باشی
خورشید
از سمت قلب تو طلوع خواهد کرد
و
صبح، مگر چیست
جز لبخند مهربانت؟
ســــلام دوست من
صبح و شنبتون بخیر ❤️
بعد از
هر زخم تازهای
برمیگردی
و هربار عزیزتر از قبل
هربار عمیقتر از قبل
/
( غادة السمان )
/
به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم که در کنار منست
اگر هزار غمست از جفای او بر دل
هنوز بنده اویم که غمگسار منست
درون خلوت ما غیر در نمیگنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
/
( عالیجناب سعدی )
/
گاهی آدمهای زخم خورده
جفت خود را
از روی زخمهای شبیه خودشان
پیدا می کنند
هم زخمها با اعتبارترین همدم هستند
چون سوزش نمک را بر زخم دل
از جان می فهمند
/
( نسرین بهحتی )
/
ساغرم آیینگی کرد و جهانی یافتم
وان جهان را بی کران در بی کرانی یافتم
جسته ام آفاق را در جامِ جمشیدِ جنون
هر چه جز عشقِ تو، باقی را گمانی یافتم
شبنم صبحم که در لبخند خورشید سحر
خویش را گم کردم و از او نشانی یافتم
در بیابانِ طلب، سرگشته ماندم سال ها
تا دراین ره، نقشِ پایِ کاروانی یافتم
/
( شفیعی کدکنی )
/
ز بازار محبت غم خریدم
خریدم غم ولیکن كم خریدم
همين داغی که حالا بر دل ماست
ندانم از کدام عالم خريدم
عسل می جُستم از بازار هستی
عدم رُخ داد،جایش سم خريدم
ز عشق و عاشقی آگه نبودم
غم و درد تو را مبهم خریدم
/
( صوفی عشقری )
/
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
/
( حافظ جان )
/
مرگ را
همسنگ با هجران مدان
ای دل ! که من
بارها سنجیدهام
مردن یکی ،
هجران صد است
/
( طالب آملی )
/
موج دریای غمت
دیگر بار
ابر چشمان مرا
باران کرد
:
شد کویر دلم از یادت سبز.
/
( محمد عزیزی )
/