الیمان
سرگرمی و تفریح
۵۰۵ پست
۴۳ مشترک
۳۱ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۷۲
مبنای تعداد هوادار رتبه ۴۵
مبنای تعداد ارسال رتبه ۶۶

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.


دوست داشتن برادرانه
عاشقانه نیست اما از عشق قدرتمندتر است
همیشه دوستانه نیست اما بیشتر از رابطه دوستی حمایت گر است

#تقدیم.ب.داداشیه.گُلم❤





گفت مشکل همیشه نبودن آدما نیست،
 مشکل یه وقتایی اونجاس که بیان و
 اون آدمی که انتظارشو داشتی نبوده باشن!
درست مثل همونجا که بنان میخونه:
«آمد اما در نگاهش آن نوازش ها نبود...»









همه ی درا رو بستم کسیو جا تو نذارم
بیا بی معرفتم تو یه دری وا کن برا من

هر کی میپرسه میگم مُرده برام این طرفا نیست
میدونی تو ولی این خبرا نیست









‏تنها بخش خوب زندگیم اینه که انقد درگیر کار و مشغله‌ام
 که آدمای اضافی رو حذف نمی‌کنم. خود به خود حذف میشن.





من ترا پشت واژه هایم
پنهان خواهم کرد،
هرفصلی که میخواهد باشد
دلت که بخواهد
در من شکوفه خواهی کرد...

همیشه از عشــق سخن بـایـــد گفت !
بی عشــق ،
روزگـارت را زنــدگـی سیـاه خـواهـد کرد ...
بی عشــق ،
مصیبت است برخــاستن
کار کـــردن
خفتــن
نگاه کـردن
راه رفتــن
نفس کشیدن ...
بی عشق ،
هیـچ سلامی طعم سلام ندارد
هیـچ نـگـاهـی عطـــر نـگـاه ...

اتفاقی باش در دستِ افتادن !
تا به خودت بیایی
آغوش اول را گشوده‌ام
آغوش دوم
بماند به قصدِ بوسیدنت ..

بغضامو زیر شرشر آب داغ میترکونم… ,
تا همه فکر کنن ,
قرمزی چشمام از دم کردن حمامہ … !!
دل شکستگی درد داره معنا نداره …

می خواهم صدای نفس هایت را بشنوم و طولانی تر ببوسمت

بوسه هایمان برای نجات تمام ناکامی های جهان کافی است....

دور نباش
در این دنیای کوچک؛
در این آغوش دنج؛
نزدیک تر باش، از روح به جان،
نزدیک تر باش، از جان به تن،
نزدیک تر باش، از تن به من
تو، خودِ من باش...

دلم سوخت
وقتےنگات سرد شد …

دلم سوخت
حرفات همہ درد شد …

دلم سوخت
وقتے غریبہ شدے …

و اون دست زنانہ
نامرد شد …

گفته بودی عاشقم هستی،پریشانی چرا!؟
وقت دیدارت مرا از خویش میرانی، چرا؟

می نویسی از غم دوری چه دلتنگی، ولی
لحظه دیدارمان تلخ و گریزانی چرا؟

در دلم غوغای پروازی به پا کردی،ببین
آمدم با دست پر، اینگونه حیرانی چرا؟

گاه پیشم می کشی، گاهی مرا پس میزنی
برگ ریزانی، خزانی، سست پیمانی چرا؟

پایکوبی کرده ام با هر نوای ساز تو
بی مروت رحم کن، ناکوک میخوانی چرا؟

شمع بودم مثل پروانه نشستی در برم
سرد گشتم تا نسوزی، باز مهمانی چرا؟

می روم از دیده ات، از دل تو بیرون کن مرا
کاش میگفتی بمان،دیدار پنهانی چرا

خدایاااااع


همسایه طبقه بالایی مون اساس کشی داشتن 

دیدم پسرشون در زد ... در باز کردم دیدم یه پسر خوشگل و خوش هیکله 
بم گفت ک پدر مادرش خونه نیستن و اونم چون تازه اومدن تو این شهر واسه زندگی ، غریبه و هیچکس و هیجا رو نمیشناسه!
بعد بهم گفت میای باهم بریم دوش بگیریم؟؟؟؟
منم پیشنهادشو قبول کردم 














الانم تو بازاریم ... چقد اجناس گرون شده هاااا
قیمت اجناس خیلی بالاست 
شمام ذهنت خیلی منحرفه
#just

دختره پست گذاشته 

من براش بانو الکسیس بودم اما اون خاله نرگس رو دوست داشت


اینا به کنار ...پسره اومده کامنت گذاشته منم براش عموجانی بودم اما اون عمو پورنگ دوست داشت



خدایاااا اینجا مملکته یا دیوونه خونس