برای کسی وقت بذارین که مزاحمش نباشین
برای کسی دلتنگ بشین که حداقل تو طول روز
یک بار بهتون فکر کنه
به کسی بها بدین که آدم باشه
ارزش شما خیلی بالاس دم دستی نباشین.
در گذشته ها پسرکی بوده ام با آتشی هیجانی با انرژی مضاعف تر از هر روزی ک میشد در پشت سرم رهایش کنم.
جوانکی جاهل بودم ک عاشق شدم و تهمت ها دیدم ، زخم زبان ها دیدم. اما از یک گوشه ای دستی سمتم دراز شد و بوسه ای شد بر زخم هایم.اما ناگه دوباره رها شد این دستانم.
حال برگردیم به سوالت، از من پرسیدی کجا ماندهام؟
من سال هاست در تاریکی حقیقتها میان رفتنها و ماندن ها محو شدم.من از خودم دور شده ام.
اما همینک جایم را پیدا کردهام.سنگ ساکتی شدهام ک قرنها اجازه نخواهم داد تا کسی طوری لمسم کند ک یادم بیاید زندهام من فقط از درون یخ زدهام.دوردست ها ایستادهام، و تماشای جهان دیگر رنجم نمیدهد. لاک پشت پیر دچار نسیانم و فقط چشمبهراه آن بوسهی سرد آخرم ک دیگر از رسیدن به آرزو هایم دست کشیده ام.