| اشعار ناب |
| شعر و ادبیات |
| ۴۲ پست |
| ۴۱ مشترک |
| ۱۹ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۷۷ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۷۷ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۱۱۸ |
آن دل که تو دیدهای
زغم خون شد و رفت
وز دیدۀ خون گرفته
بیرون شد و رفت
روزی به هوایِ عشق
سِیری می کرد ...
لیلی صفتی بدید و
مجنون شد و رفت
/
( ابوسعید ابوالخیر )
/
بوی شعر که به مشام می رسد، یاد یاران هم پیاله در دل زنده می شود. چشمه خشکیده معانی، دوباره می جوشد و جرعه جرعه در کالبد الفاظ می نشینند.
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی
بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی
تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی
ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
/
( حسین منزوی )
/
تو را
به تمامِ زبان های دنیا
دوست داشته ام
و این به زبانِ خودمان
یعنی تو
دوستم نداشتی
/
( کامران رسول زاده )
/
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
گر چه او را هر نفس بر من جفایی دیگرست
من برو ساعت به ساعت فتنه زانم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگرست
گر قضا مستولی و قادر شود بر هر کسی
بر من بیچاره عشق او قضایی دیگرست
/
( سنایی غزنوی )
/
روزی خواهی آمد
روزی که دیگر
امید دیدار تو را ندارم
دستِ سایۀ مرا خواهی گرفت
سایه ای خاموش، سایه ای که
به هیچ خورشیدی احتیاج ندارد
با یکدیگر خواهیم رفت
روزی که دنیا جادۀ وسیعی شده
که به هیچ جا نمی انجامد
/
( بیژن جلالی )
/
گرچه چون موج مرا شوق زخود رَستن بود
موج موجِ دل من تشنه ی پیوستن بود
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غیر از تو نخواهم، اما
خواستن ها همه موقوف توانستن بود
کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم در پیِ دانستن بود
/
زنده یاد
( قیصر امین پور )
/
برآمیزی و بگریزی و
بنمایی و برُبایی ...
فغان از قهر لطف اندود و
زهر شِکر آمیزت ...
/
( عالیجناب سعدی )
/
ما
یک نفر بودیم
و آن یک نفر
تو بودی
؛
از ما یک نفر
یکی عاشق تر بود
؛
و آن یک نفر
تو
نبودی
/