مجید مرادی
۹,۳۴۸ پست
۱۶ دنبال‌کننده
۴۴,۱۸۸ امتیاز
مرد

تصاویر اخیر


عارفی میگفت عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب
اما حالا هزار شب پشیمانم که چرا
یک شب عاشق نبوده ام

پاره های این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم که با تو درد دل کنم
گریه ام ولی امان نمی دهد

"اشــــــــکهایـــم"
را
"بـــــى صـــــــدا"
در اوج
"ســـــــــکوت"
مى ریزم ......!!!
هـــــــق هــــــق
بــــراى کسـیـست کــــه
کـــســى را
بـراى پــــاک
کـردن اشکـــــهایـــش دارد.......!!!

این دین ساده‌ی من است.
نیازی به پرستشگاه‌ها نیست؛ نیازی به فلسفه‌ی پیچیده نیست.
مغز خود ما، قلب خود ما پرستشگاه ما است؛
و فلسفه‌اش مهربانی است.

کاش میدانستم چه کسی خوشبختی را به دل پر دردم هدیه خواهد کرد؟


کاش میدانستم چه کسی پازل احساس مرا کامل خواهد کرد؟


کاش میدانستم قرار شب های بیقراریم چه کسی خواهد بود؟


کاش میدانستم دست های کدام فرشته نوازشگر تن خسته ام خواهند بود؟


کاش میدانستم کدام چشم ها انتظارم را به پایان خواهند رساند؟


کاش میدانستم چه کسی روز وداعم ، گریان بر بالینم خواهد بود؟


کاش میدانستم آرزوهایم بارور یا عقیم خواهند ماند؟


عشق چیز عجیبی ست
وقتی از من دیکتاتوری میسازد
که تو را انحصاری میخواهد
و از تو نازک دلی که اشک مرا تاب ندارد

هنوز هم تفاوت عقاید بین نسلها زیاد است... دلم ک میگیرد... اشکم ک میریزد... دوستانم سیگار را دوا میدانند و مادربزرگم نماز را به راستی که هرچیزی قدیمیش بادوامتر است حتی حرفها

فقط برای خودم هستم ” مـــن…! ”
خودِ خودم ـ ـ ـ …
نه زیبایم و نه معرفع بی درد و نه محتــاج نگاهی…!
برای تو که صورتـحسابهای پروچکهای رنگی را می پرستی
نه سیرت آدمها را ،
هیـچ ندارم…
راهت را بگیر و برو…
حوالی من٬ توقف ممنـوع است

دوســـــتــــت دارم را


بــراے تــــو.


بـا مــداد کـــودکـے هـــایـم مــیـنـویــســم


کــﮧ هـیـچـگـاه دروغ نـمےگـویــد.


سکه ام هرچند افتاده ست از رونق ولی
باز هم ناز تو را
هر جور باشد
.
.
.
می خرم 

خوب که باشی،همه خوب و آشنا هستند...
کافیست یک روز مثل همیشه نباشی...
کافیست یک روز از دردهایت بگویی...
آنقدر ساده کنارت میگذارند،که سخت باورت میشود،غریب ترین مترسک مزرعه ی تنهایی،
خودِ خودِ تویی...

 مـُـخـاطــبــ خـآص

هـَمیشهـ بـهـ ایــن مَــعـنـا نیستــ كــه بــهــتــریــنمـُـخــاطــبـه ،

و البته هـیــچــوقتــ هـم نـمـیتـونهـ بَـدتـریـن مـُخـاطبــ بــاشــه

گــاهــی مـُخـاطـبــ خــآص یـَـعـنـی :

میتونه خــیــلــی خــآص اشـكـــــتــو در بیــاره میتونه

خــیــلــی خــآص تَــنـــــهـات بــذاره

میتونه خــیــلــی خــآص بگه دوسِــــــتــ نــدارم

میتونه خــیــلــی خــآص بــگـه تـــو دیـگـه كـُـــــهـنـه شُـدیو

میتونه خــیــلــی خــآص با یــكــــــی غـــــــیــر تــــــو هــم بــاشـــه

ســــکـــوت پــــشـــت گــــوشـــی تـــلــــفـــن

ســـنـــگـــیـــن تـــریـــن ســــکــــوت هــــاســــت....

نــــه از دســـت هـــــــا کـــاری ســاخــتــه اســت

نـــــه از چــــشـــــم هـــــ

به دل گفتم سکوت کن تا بمیرم

 

نمی خواهم تارو پودم را ببینم

 

به عشق گفتم به دست غم اسیرم

 

بیا با من ودا کن تا بمیرم


خيلي ها فكر ميكنند سلامتي بزرگ ترين نعمت است ..

ولي سخت در اشتباهند !

وقتي سالم باشي و در تنهايي پرپر بزني، آني مرض ميگيري..

غم از در و ديوارت مي بارد، كپك ميزني...

كاش مريض باشي ولي تنها نباشي ...