meysam
۸۵۹ پست
۵۶ دنبال‌کننده
۴۸,۵۶۰ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۶۸/۱۱/۰۱
شیطون
ليسانس
کارمند
دین اسلام
ايران، قزوين
زندگی با همسر و فرزند
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
سراتو
قد ۱۷۵، وزن ۷۵

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.

@khanumgol


هر زنی برای شناخت مردان کافیست یکی از آنها را خوب بشناسد

ولی یک مرد حتی اگر با تمام زنها آشنا باشد

 یکی از آنها را هم خوب نمی شناسد


















پسره ازدختره پرسید:اگه من بمیرم چی کارمیکنی?!


دختره شوخی شوخی جواب دادخوشحال میشم


روزبعد دختره جسدپسره روپیداکرد که تودستش نوشته بود :هرکاری میکنم تاتوخوشحال باشی عشقم


برگرفته از کتاب شتری پشت فرمان ۱۸ چرخ






















مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری..!؟؟؟

همسر او گفت: همه آنها را، بزرگشان و کوچکشان، دختر و پسر، همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم.


شوهر گفت : چگونه دل تو برای همه آنها جا دارد..!؟


همسر جواب داد: این خلقت خدا است که دل مادر برای همه فرزندان خود وسعت دارد.


مرد لبخندی زد و گفت: اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد….!!


خدا بیامرزدش…


روشش خوب بود برای قانع کردن ولی موقعیتش كنار كارد و ساطور غلط بود !


مراسم آن مرحوم ، صبح و ظهر و عصر فردا جهت عبرت سایرین در سه سانس برگزار میگردد


@khanumgol

مشاهده ۲۲ دیدگاه ارسالی ...

.


دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه 


رفتم یه گل چیدم و دادم دستش
پرسید: ماله منه؟
گفتم بله
یه لبخند گوشه ی لبش نشست 


بعد رفتم به باغبون گفتم: اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه! 


باغبون هم با بیل افتاد دنبالش 

پس چی!!!
فکر کردی من اهل این جلف بازیام؟؟
فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدوه

.


.


.


.

مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
  • Mandana

    اره والا یه بار بنده خدا داشت با من درد دل میکرد من هم حواسم جای دیگه بود آن از من سوال کرد من گفتم بله بله گفت چی بله گفتم نمیدونم چی میگفتی پاشد با کفگیر من از خونه بیرون کرد نمیدونم دیوونه شده بود

    شما ک کلا کشتی اون بنده خدارو
    واقعا انگیزش از بودن با شمارو باید شرح بده خخخ


.


@khanumgol










ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﺗﺮﺍﻓﯿﮏ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ 


ﯾﻬﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﯾﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﺮﻋﯽ ﻭ ﮔﺎﺯﺵ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ 


ﻣﻠﺖ ﻫﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﻭ ﺑﻠﺪﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ 


ﯾﮑﻢ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺍﻭﻧﺮ ﭘﯿﭽﯿﺪﻡ ﺁﺧﺮ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ


ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺗﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﯾﻪ ﺟﺎ 


ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﻭﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺳﺮﻭ ﺗﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻥ


عمه جان ببخشيد، 


                                                                                                 چقدر تورو یاد کردن















به نام قانون قلب مردا است


که میگه: 


اگه می خوای بیای تو قلبم، در بازه…..


اگه میخوای بری هم، در بازه….. 


 فقط جلوی در واینسا جلو رفت و آمدُ و میگیری!!!






مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...