჻ᭂ࿐ المیرا
۱ پست
۸۰۱ دنبال‌کننده
۸,۰۰۸ امتیاز
زن
آروم و عادی
ليسانس

تصاویر اخیر

و ۷ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
یک روز سر فرصت برایم خواهی ڪَریست
ابرڪَونه، باران‌سا، با عطری ڪه تنها یڪبار بوییدی
من چهل پرنده‌ی غمڪَینم آن‌روز،
چهار هڪتار زمین بایر که سنڪَ روی سنڪَم بند نیست
از حالا برایم بغض ڪن،
من این شعر را در آینده نوشتم، تو امروز می‌خوانی...
مشاهده ۱۶۳ دیدگاه ارسالی ...
  • ჻ᭂ࿐ المیرا

    گمان می‌کردم دوست داشتن را از یاد برده‌ام!
    باران بی‌صدا میبارد،و پاییز را می‌توان در درختان کاج جستجو کرد!
    اما در دورترین فاصله‌ام به تو
    در جایی که به زبان مردمانش بیگانه بودم،
    بی آنکه بدانم، داشتم...!
    لینک

  • ჻ᭂ࿐ المیرا

    "من او بودم، دلتنگ و مشتاق. اما می‌دانستم نباید بگویم. فهمیده‌ بودم او می‌داند دلتنگم، و اگر مایل نیست به روی خودش بیاورد، حتما دلیلی دارد. و از آن دلیل متنفر بودم... "
    لینک

دیدگاه غیرفعال شده است.