به دخترانتان بال پرواز بدهید...
من هرگز دخترم را از هراس قضاوتها، تغییر نخواهم داد،
هرگز دخترم را قربانی حرفهای بیپایه و اساس مردم نخواهم کرد،
هرگز نخواهم گفت اینگونه نباش تا دنیا و آدمها از تو راضی باشند!
نخواهم گفت رنگهای دلبرانه نپوش، عطرهای دلبرانه نزن، کارهای دلبرانه نکن.
من دخترم را آنقدر قوی تربیت خواهم کرد که هیچکس جسارت دست درازی به حریمش را نداشتهباشد، من دخترم را آنقدر جسور بار خواهم آورد که برای آرزوهایش در انتظار تشویق نباشد،
من دخترم را از محبت و عشق سیراب خواهم کرد تا هر بی سر و پایی توان سرک کشیدن به قلب و ذهن ارزشمند او را نداشتهباشد.
_نرگس صرافیان طوفان
🌱🌸 ممنون که کنارمون هستین 🌸🌱
الینا یک فنجان یادت کافی ست
تا باران بند نیاید!
تا صبح، پشت پنجره بنشیند
و انگشتش را
جلوی دهانش بگیرد رو به گنجشک ها
که هیس!!
آرام بگیرید!
اینجا
کسی تویِ فنجانش
ماه را دارد هنوز...
_معصومه صابر
از کتابِ: ماهیِ تویِ قوطی کنسرو
سلام آبجی الینا بی صدا میای و میری
خوبی
🌱🌸 ممنون که کنارمون هستی 🌸🌱
لینک کمترین آرزویم این است:
هرگز با چشمان مهربانتون، نامهربانى روزگار را نبینید ناز بانوها
روزتون مبارک
࿐჻ᭂ🍃🌸🍃჻ᭂ࿐࿐჻ᭂ🍃🌸🍃჻ᭂ࿐
زن ….جنس عجیبی ست!
چشم هایش را که می بندی, دیدِ دلش بیشتر…
دلش را که میشکنی, باران لطافت از چشم هایش سرازیر…
انگار درست شده تا…روی عشق را کم کند!
میدانی ترسو بود!
دوستم داشت اما هیچ وقت
"جرات" نداشت به زبان بیاورد!
یک نفر، یک نفر مسبب این جنایت بود
آمده بود دستش را گرفته بود
وارد رابطه اش کرده بود
زخمی شده بود، مصدوم بود!
درست مثل ورزشکاری که
آسیب میبیند و دیگر نمیتواند
به ورزشی که دوست دارد ادامه دهد
دیگر نتوانست مثل قبل عاشق شود
ترسیده بود!
دست و پایش شکسته بود!
"عشقش" را دست و پا شکسته
ابراز میکرد
گناهی نداشت میدانم!
تو فکر کن یک نفر در کودکی
تا دم غرق شدن میرود اما زنده میماند
ولی تا آخر عمر نسبت به آب
فوبیا پیدا میکند
به "فوبیای عشق" دچار شده بود!
میدانی! او فقط یک مجروح بود.
و من میان این همه علاقه ام
برایش فقط یک "طبیب دلسوز" بودم!
بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
در دلم دردیست بی آرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروز
گر چه از درگاه خود می رانیم
اما
تا من اینجا بنده تو آنجا خدا باشی
سرگذشت تیره من سرگذشتی نیست
کز سرآغاز و سرانجامش جدا باشی
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ دردآلود انسانها
وقتی شب هم نفسم شد؛ تنهایی همه کسم شد!
هوس پریدنم رفت؛ وقتی دنیا قفسم شد
منم اون ستاره هایی که یه عمره گوشه گیرن
دیگه دنیایی ندارم؛ که بخوان ازم بگیرن…
꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁
خوبه قسمت مشخصاتمو بخونید پس
امید کرم زاده
چشم مهربان زهرا هر روز روز تولد شما ست