یلدا
۲۱ پست
۱۰ دنبال‌کننده
زن، متاهل
۱۳۶۳/۰۱/۰۱

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود
نه با نوشتن
دلم تو را می خواهد
پیش از این چیزهایی بود که به شدت من را می ترساند ولی حالا میدانم که همه آنها در برابر ترس از دست دادن تو و دردی که نبودنت به من وارد می‌کند هیچ است.
روزی که به دوری از تو سپری شود ارزش زندگی کردن ندارد.
کوچیکترین چیزها منو به یادت میندازه، هر لحظه‌ای تصویر تو رو جلوی چشمام نقاشی می‌کنه. دلتنگ توام و هیچ چیزی جز به آغوش کشیدنت آرومم نمی‌کنه.
از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ، رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….
تمام درد من این است که . . .

تو هرکاری هم که انجام دهی،

بازهم برای من بهترینی . . .
تا گرمی آغوش تو هست

ایمان نمی آورم ،

به آغاز فصل سرد . . .
بروی یا نروی

فرقی نمیکند

همین که احساست نمیکنم،

یعنی چمدانت را بسته ای.
تو برو ، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم :
باشد ، برو خیالی نیست …
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست …
تلخ میگذرد این روزها !
که قرار است از تو …
که آرام جانمی برای دلم یک رهگذر معمولی بسازم…!
حرف، حرف می آورد
حرف تو اما، اشکـــ …
قلبت را آنقدر از عاطفه لبریز کن که اگر روزی افتاد و شکست
همه جا عطر گل یاس پراکنده شود
یه وقتایی هست
نه گریه کردن آرومت میکنه نه نفس عمیق
نه یه لیوان آب سرد نه داد زدن
ﻳﻪ ﻭﻗﺘﺎﻳــــــــی ﻫﺴـــــﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ نیاز داری
برای همیشه نباشی
ﻫﻤﻴﻦ ….!!
برای نابودی ام
هیچ سلاحی نیاز نیست
فقط
اگر دلت می آید
برو …

بی حس شده ام از درد ! از بغــض !
فقط گاهـی

خـط ِ اشکی… میسـوزانـد صـورتـم را.
آرامشــی می خواهم…

خلوتــی می خواهم…

تــو باشی و من در کنار هـــــم …
تو …

سکوت کنــی…

و مــن

گوش کنم ..!
من به غمگین ترین حالت ممکن شادم