جمعهها دردناکترین روزها برای من بودند. غروب که میشد، میفهمیدم، آنهم برای هزارمین بار، که عشق و دوست داشتن و حتی انتظار میتواند آنچنان بیرحمانه یکطرفه باشد، که هر بار به روحِ خسته ی خود مراجعه میکنی و هر وعده ی کوچکی با خودت و با دلت، آنقدر بیگانه و دور از دسترس به نظر میرسد، تا به راحتی یک آب خوردن بتوانی خودت را جا بگذاری و جوری گم و گور شوی که نه به یافتنت امیدی باشد نه حتی حسرتی برای نبودنت. جمعهها میفهمیدم، آنقدر خاموش مانده ام، که اگر از خودم نگریزم، بی تاریخترین سایه ی روزگار خواهم بود
ماندن همیشه خوب نیست، رفتن هم همیشه بد نیست، اما گاهی رفتن بهتر است. گاهی باید رفت. گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنیست با خود برد. مثل یاد، مثل خاطره، و آنچه ماندنیست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند. رفتنت ماندنی میشود وقتی که باید بروی، بروی. و ماندنت رفتنی میشود، وقتی که نباید بمانی بمانی. برو و بگذار چیزی از تو بماند، که نبودنت را گرانبها کند …
صحبت با کسی که دنیاتو درک میکنه؛ حرفاتو میفهمه؛
دغدغه هات رو به سخره نمیگیره؛ به همرنگ جماعت نبودنت
خرده نمیگیره؛ اصول اخلاقیش همسو با خودته
و حتی وسط ناراحتیت، لبخند رو لبت میاره
و برات دلگرمیه، ی حال خوشی به آدم میده
(خدا قسمت کنه از این آدما )
❤مادر نوشته میشود اما
✨عشق خوانده میشود
💜صبر خوانده میشود
✨محبت خوانده میشود
❤ودلیلی برای ادامه زندگی
✨خوانده میشود
💜مادر نوشته میشود
✨ومیتوانی با همین کلمه
❤چهارحرفی زندگی را معنا کنی
✿مــحیا✿
#یاحسین_علیه_السلام 🖤🖤🖤🖤🖤