دختر باشی یا پسر
فرقی نمیکند
همین که با دل کسی بازی نکنی
مردی
من از سی و دو ساله بودنم حظ میکنم. بعد از
سی سالگیام را همچون شرابی خوش طعم مینوشم.
سی و چند سالگی زیباست،
سی و یک سالگی هم و سی دو سالگی، سی و سه، سی و چهار و پنج همه زیبا هستند.
آدمی در این دوره احساس آزادی میکند و از آنجا که اضطراب انتظار تمام شده و غم سراشیبی آغاز نشده است، سرکش میشود.
احساس روشنی کرده و حس میکنیم فکرمان کار میکند. اگر مذهبی هستیم، دیگر مذهبی هستیم.
اگر به خدا بی اعتقاد باشیم، دیگر بی اعتقادیم.
اگر شک داریم، بدون خجالت و با خیال راحت شک داریم.
از اینکه مورد تمسخر جوانها قرار بگیریم نمیترسیم، چون هنوز جوانیم و از سرزنش بزرگترها واهمه نداریم جون دیگر بزرگیم.
از گناه نمیهراسیم، چون آن را یک نوع دیدگاه میدانیم و از اطاعت کردن نمیترسیم، چون مطیع بودن را احمقانه میدانیم. میدانیم دوست داشتن عیب نیست و اگر قرار است عاشق شویم، عاشق میشویم و اگر قرار است جدا شویم، جدایی را میپذیریم. دیگر قرار نیست به معلم و مدرسه یا هیچ کس دیگر حساب پس بدهیم.
اصلا من به جهنم
پاییز دلش میگیرد
اگر من را بی تو ببیند
تنها نگرانِ این بودم
که به جستجوی تو
در دورترین کوچه ی دنیا به خانه ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی
چه غمبار
وقتی نمی دانی
گم کرده ای
یا گم شده ای؟
از دفن ما
سالهاست که میگذرد،
فقط
کاش کسی میدانست
چرا نمیمیریم؟
من عاشقانه دوستش دارم
و او عاقلانه تردم می کند ....
منطق او ، حتی از حماقت من
احمقانه تر است !
ای دل که بی گُدار به آبی نمیزدی!
با قایقت میانه ی دریا چه میکنی؟؟!
خيال ميكنى
نهنگ ها نمي دانند
آمدن به ساحل يعنى مرگ...؟؟؟
خيال ميكنى
به عاقبتش فكر نكردم
گفتم "دوستت دارم"
پوريا نبى
کسی از من خبر ندارد
مشتی آبم
که با سیل می رود !!!!
چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه آنقدر تلخ که دلم بلرزد
و نه آنچنان زیبا
که باورم نشود!
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
ببین قلبم شکست حالا به عهد خود وفا کن ...
وقتی من عاشقتم،
هرچیز دیگری اضافیست ...
ﻧﺨﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ
ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ
ﺩﻗﯿﻘﻪﻫﺎ
ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ
ﺭﻭﺯﻫﺎ …
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﯾﯽ
ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ
ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭ
ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ
Mandana
( سکوت )FA-GH