Hengame
۸۸۴ پست
۷۵ دنبال‌کننده
۴۳,۲۹۷ امتیاز
زن
مهربون

تصاویر اخیر


پروردگارا

کاش ، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم

از تو می ترسیدیم ، که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود

و آخرت ما آخرت دیگری … کاش …
مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...

شنیدی میگن ان شاءالله خونه دلت بزرگ باشه؟!
بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه
بعضیا ماشینشون ،
بعضیا اطاقشون ،
بعضیا دماغشون ،
بعضیا لباسشون ،
بعضیا ویلاشون ،
بعضیا فامیلشون.
اما دل بزرگ کم پیدا میشه ..
خیلی ها حسرت میخورن به نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون اما تا حالا یکبارم نشده ببینن خونه دلشون چقدر میارزه ، تا حالا نگاه نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه دلشون جا بدن ...

خونه دلتون بسپارین به صاحب خونه اش 
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

رسم ” خوب ” ها همین است ؛

حرف آمدنشان شادت می کند

و ماندنشان …

با دلت چنان می کند

که هنوز نرفته …

دلتنگشان می شوی ! ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

شبتون بخیر


از خاطرات چارلی چاپلین
با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید بلیط؛ 
یک زن و شوهر با 4تا بچشون جلوی ما بودند.
وقتی به باجه رسيدند و متصدی باجه، 
قیمت بلیط ها رو بهشون اعلام کرد، 
ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت،معلوم بود که پول کافی ندارد و نميدانست چه بکند...!

ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک اسکناس صد دلاری بیرون آورد 
و روی زمین انداخت،سپس خم شد و پول را از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا،این پول از جیب شما افتاده!

مرد که متوجه موضوع شده بود،بهت زده به پدرم نگاه کردو گفت:
متشکرم آقا...!
مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش بچه هايش شرمنده نشود،
کمک پدر را پذیرفت،بعد از ينکه بچه ها 
بهمراه پدر و مادرشان داخل سیرک شدن،
ما آهسته از صف خارج شدیم و بدون دیدن سیرک به طرف خانه  برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری افتخار کردم!

"آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم"
ثروتمند زندگی کنیم، 
بجای آنکه ثروتمند بمیریم!
انسانیت نهایت دین داریست....!

بعضی آدمها ،

انگار چوب اند…

تا عصبانی می شوند، آتش میگیرند،

و همه جا را دودآلود میکنند،

همه جا را تیره و تار میکنند،

اشک آدم را جاری می کنند.

ولی بعضیها این طور نیستند؛

مثل عودند.

وقتی یک حرف میزنی که

ناراحت میشوند، و آتش میگیرند،

بوی جوانمردی و انصاف میدهند ،

و هرگز نامردی نمیکنند.

این است که


«هر کس را میخواهی بشناسی، در

وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس.»
 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌


‍ همیشه..

حساب«نعمت هایت»را داشته باش

نه «مصیبت هایت»


حساب «داشته هایت»را داشته باش

نه«باخته هایت»


حساب«دوستانت»را داشته باش

نه«دشمنانت»


حساب«سلامتی ات»راداشته باش

نه«سکه هایت»


 ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌


درست وقتى كرم ابريشم فكركرد زندگيش تموم شده
وفشارپیله اش درحال خفه کردنش است


پیله گشوده شد
وشروع به پروازكرد


سختیهای مامثل پیله اند
وجودشان برای تکامل مان است

عصرتون بخیر



قربانی، قربانی تولید می‌کند...

آدم‌هایی که ما را رنج می‌دهند،

خیلی اوقات رنج کشیده‌هایی هستند

که از زخم‌های خودشان نتوانستند عبور کنند.


اروین د یالوم




چه تاسف بار که

انسان ها، شتاب زده عاشق می شوند…

اما، سرِ فرصت  کینه می ورزند…



خوشا به حال

آنان که میبخشند،

بی آنکه

به یاد آورند...

و میگیرند،

بی آنکه فراموش کنند...


بخونید, خیلی قشنگه

"مادری" تعریف میکرد:
نمك، سنگ بود. 
برنجِ چلو را ساعتى با "نمك‌سنگ" مى‌خوابانديم تا كم‌كم شورى بگيره...
 
غذا را چند ساعتى روى "شعله‌ى ملايم" چراغ خوراك‌پزى مى‌نشانديم تا جا بيفته...
 
يخ‌كرده و تكيده كنار "علاءالدين و والور" مى‌نشستيم تا جون‌مون آروم گرم بشه...
 
عكسِ يادگارىِ توى "دوربين" را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر بشه!
 
"آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان" را صبر مى‌كرديم تا از آب بگذره و كاست بشه و در پخشِ صوت بخونه...
 
قلك داشتيم؛ با سكه‌ها حرف مى‌زديم تا "حسابِ اندوخته" دست‌مون بياد.
 
حليم را بايد «حليم» مى‌بوديم تا "جمعه‌ى زمستانى" فرا برسه و در كام مون بشينه.
 
"هر روز سر مى‌زديم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه..."
 
گوش مى‌خوابونديم به "انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نيمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛"
 
انتظار معنا داشت...
دقايق «سرشار» بود.
 
هر چيز يك "صبورى" مى‌خواست ،تا پيش بياد،
تا زمانش برسه.تا جا بيفته.! 
تا "قوام" بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق...
 
"انتظار" مارا قدردان ساخته بود...

* حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست؟! *

آدمها


قند را می شکنند تا از حلاوتش بهره گیرند


رکورد را می شکنند تا به افتخارش برسند


هیزم را می شکنند تا به گرمای آتش برسند


غرور را می شکنند تا به افتادگی برسند


سکوت را می شکنند به آوازی برسند


برای همه شکستن هایشان دلایل خوبی دارند آدمها ....


هنوز نفهمیدم چرا آدمها" دل" میشکنند؟!


بهترین هدیه ای ک میتونین به کسی بدین

 ، زمانتون ، توجهتون ، عشقتون و نگرانیتونه.


ایمانت میتونه

کوه ها رو جابجا کنه

ولی تردیدت میتونه

کوه ها رو به وجود بیاره!


انتخاب با خودته. ‌‌‌‌


تامیتوانی
  مهربان باش!
     خدا مهربانی را
      پس انداز ذخیره 
             عمرت میکند…
تا میتوانی
دستگیر باش!
خدادرهای رحمتش را
تا بینهایت برویت باز میکند....
                                 صبحتون بخیر     

مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...

این شعر سعدی رو باید از طلا نوشت


هـــر که عیب دگـــران

پیش تو آورد و شِمُـــرد


بـےگمان عیب تو

پیش دگران خواهد بُـــرد