داستان کوتاه
"کفشِ پاشنه خوابونده نباش"
یه شب مهمون داشتیم،
کفشها توی حیاط جفت شده بود...
همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنههاش خوابونده شده بود!
هر کس میخواست بیاد تو حیاط اون کفشها رو میپوشید!
میدونی چرا؟
چون پاشنههاش خوابونده شده بود!
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدمها مثل همین کفشهای پاشنه خوابونده هستیم...
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه!!
""یادت باشه که اگر سر خم کنی،
اگر خودت به خودت احترام نذاری،
اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره!""
پس کفشِ پاشنه خوابونده نباش!
خانه های قدیمی را دوست دارم چونکه...
چایی همیشه دم بود
روی سماور
توی قوری.
در خانه همیشه باز بود
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواست.
غذاها ساده و خانگی بود
بویش نیازی به هود نداشت
عطرش تا هفت خانه می رفت
کسی نان خشکه نداشت
نان برکت سفره بود.
مهمانِ ناخوانده، آب خورشت را زیاد می کرد
بوی شب بو ها و خاک نم خورده حیاط غوغا میکرد
خبری از پرده های ضخیم و مجلسی نبود، نور خورشید سهمی از خانه های قدیم بود!
دلخوری ها مشاوره نمی خواست
دوستی ها حساب و کتاب نداشت
سلام ها اینقدر معنا نداشت!
آدمی است دیگر...
یک کاسهای دارد به نام کاسه محبت
که بر خلاف کاسه صبرش باید
هر چند وقت یک بار پر شود.
مدام از قصد کارهایی میکند، که
از طرف کسی محبتی،دلگرمی
،دلخوشی ببیند، حالا طرف چه
آشنا باشد چه غریبه.
مثلا میگوید کاش میشد بمیرم که با
هر بار شنیدن جمله خدا نکند دلش
گرم این شود که هنوز در این دنیا
کسانی هستند که بودن او برایشان
مهم باشد و رفتن او غم انگیز...
آدمی بدون محبت میشکند
آدمی بدون محبت میمیرد
خدا کند کاسه محبت هر کسی
مدام پر شود و کاسه صبرش خالی باشد
ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ڪﺘﺎﺏ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺭﻭ ڪہ ﻭﺭﻕ مے ﺯﺩﻡ
ﺍﺯ ﻓﺮﻣــــﻮﻝ ﻋـــﺪﺍﻟﺘﺶ ﺧـــﻮﺷــــﻢ ﺍﻭﻣـــــﺪ
ﻫـــــﺮ ﭼــــﯿﺰے ﺭﻭ " ﺑﮕــــﯿﺮے"
ڪہ ﭘﺸــﺘـﺶ "ﺁﻩ ﻭ ﺍﻟـــﺘﻤﺎسہ
یہ ﭼــــﯿﺰے ﺭﻭ ﺑـﺎﯾد
" ﭘﺲ ﺑـــﺪے " ڪہ
ﺍﺳــــﻤﺶ " ﺗﻘـــــــﺎصہ
میگویند روزی مولانا از کنار مسجدی رد میشد و دید عده ای دست به دعا برداشته اند و میگویند خدایا کافران را بکش،
مولانا از کنار مسجد رد شد و رفت تا به کلیسایی رسید و دید درانجا هم عده ای دست به آسمان برداشته اند و میگویند خدایا کافران رابکش.
مولانا رفت تا به در میخانه ای رسید و دید در آنجا خم ها رو به هم میزنند و میگویند بزن بسلامتی...
سپس فرمود: من آنموقع بود که دیدم دین مستی بهترین دین است که جز سلامتی دیگران آرزویی ندارند...
آنجا بود که سرود:
"پرستش به مستیست در کیش مهر
برون اند زین حلقه هوشیارها
کسےکه تنهابه عقلش
اعتمادکند
گمراه میشود
کسےکه تنهابه مالش
اعتمادکندکم میآورد
کسےکه تنهابه مردم
اعتمادکند
خسته میشود
امّاکسےکه برخدااعتمادکند
نه گمراه میشود
نه کم میآورد
ونه خسته میشه!
شعر قلب مادر از ایرج میرزا
داد معشوقه به عاشق پیغام
که کُند مادرِ تو با من جنگ
هر کُجا بیندم از دور کُند
چهره پر چین و جبین پُر آژنگ
با نگاهِ غضب آلود زند
بر دلِ نازکِ من تیرِ خدنگ
مادرِ سنگدلت تا زندهست
شهد در کامِ من و توست شَرنگ
نشوم یکدل و یکرنگ تو را
تا نسازی دلِ او از خون رنگ
گر تو خواهی به وصالم برسی
باید این ساعت بیخوف و درنگ
روی و سینۀ تنگش بدری
دل برون آری از آن سینۀ تنگ
گرم و خونین به منش باز آری
تا بَرد ز آینۀ قلبم زنگ
عاشقِ بیخرد ناهنجار
نه، بل آن فاسقِ بیعصمت و ننگ
حُرمتِ مادری از یاد ببُرد
خیره از باده و دیوانه ز بنگ
رفت و مادر را افکند به خاک
سینه بدرید و دل آورد به چنگ
قصدِ سرمنزلِ معشوق نمود
دلِ مادر به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دمِ در به زمین
و اندکی سُوده شد او را آرنگ
وان دل گرم که جان داشت هنوز
اوفتاد از کف آن بیفرهنگ
از زمین باز چو برخاست نمود
پی برداشتن آن آهنگ
دید کز آن دل آغشته به خون
آید آهسته برون این آهنگ:
«آه دست پسرم یافت خراش
آه پای پسرم خورد به سنگ»
گل اگر خار نداشت
دل اگر بي غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسي تنگ نبود،
زندگي،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتي،
همه بي معنا بود.
زیبایی
خریدنی نیست
شادابی
هدیه گرفتنی نیست
طراوت
اتفاقی نیست
همه این ها بسته به
انتخاب وتلاش توست
شاد باش
و شاد زندگی کن.
رونالدو با انتشار این عکس در صفحه اینستاگرامش رسماً اعلام کرد که خدمت رو افتاده بوده ۰۵ کرمان!
ای کاش بجز رنگ خدا رنگ نباشد،
در ملک خدا فقر و بلا ، جنگ نباشد
ای کاش که در سینۀ کس غصّه نبینند
با این همه نعمت ، دل کس تنگ نباشد
ای کاش وفا جای جفا شیوۀ ما بود
اندیشۀ کج ، حقه و نیرنگ نباشد
ای کاش دلی در قفس نفس نبینی
تا سینه چو آیینۀ پر زنگ نباشد
ای کاش اگر دست نیازی به تو رو کرد
از لطف بگیری ، دلت از سنگ نباشد!
زندگی را یادمان ندادند
نگفتند....
کسی که میخنده، بیغم نیست!
کسی که سکوت میکنه، لال نیست!
کسی که بهت دست میده، دوستت نیست!
کسی که میبوستت،عاشقت نیست!
یادمان ندادند، زود قضاوت نکنیم....!!
داداش بردیا
اگر باهاش تماس داشتین، لطفا بهش بگین بردیا نگرانته
Nafasim
چشم حتما