| Kıvanç Tatlıtuğ |
| ۳۲ پست |
پاسخ به کل سوال "چرا به ما نگاه نمی کنی" این است که "شما کمی به من اهمیت می دهید".
زیاد تکرار نکنیم ...
هر دختری باید در زندگی خود پسر داشته باشد
سر و قلب پر از آزادی بیان را پایین بیاورید
بزنش تائید می شه ..!
به مامان بگو
شاعر مرا صدا می کند ...
من عاشق یک مرد شدم
این از دست اوست
قصیده و غزل در حال سقوط است ..!
میتونه باشه ...
روزی مادرم ما را بیدار خواهد کرد
اشکهای خیس ما را روی صورت خود لمس کنید
یک لیوان آب به ما بدهید
و با لبخند بگو
خواب بد دیدیم ...
بوسه کوک است
خنده کوک است
فراموش کردن، دوختن است
خوبی کوک است
یک مرد یکپارچه فرو می ریزد ،
انسان؛ این یک زخم است.
سنت رفاقت عبارت است از:
با یک دوست قدیمی
رفیق وسط راه سیر نیست
.................................
Merhaba .. günün güzel ... çok teşekkür ederim
دلم برات خیلی تنگ شده،
می نشینم و اسم تو را می نویسم
دارم می نویسم ... دارم می نویسم
سپس می گویم:
این همه ...
"پس چرا دلتنگی؟!"
لیلی زیر درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد، شکوفا شد، سرخ سرخ شد
در حالی که گلها گرم بودند، به انار تبدیل می شدند. در هر انار هزار دانه وجود داشت
دانه ها عاشق بودند. دانه های انار جا نمی افتاد
انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. برگ های انار برداشت شده
خون انار روی دست لیلی چکه کرد
لیلی انار ترک خورده را از شاخه برداشت. به سوسن دیوانه رسید
خداوند فرمود: این رمز رسیدن بود
فقط انار را در قلب خود بگذارید
مثل غذا
شراب نیست
غم خوردن نیز ممنوع است
و چیزی نخورید
خوردن غم ممنوع نیست ...
اگر بفهمیم
دنیا دنیای اوست
از چه چیز دیگری باید متأسف شویم؟
مسیر مستقیم شعرهای من
چشمانت
و چشمهایت را می شنوم تا حرفهایت
من عاشق شدم
آرزو می کنم از باغ چشم تو
گلهای رز را روی لبهایت چیدم
و عاشقانه
سلام بر زندگی
داشتم می گفتم